حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۶۹۶

 

 

نمی دانم، نمی دانم هنگامی که می رفتی صدای هق هق گریه کردنم را می شنیدی آن گاه

که از رفتنت دلم به چشمانم فرمان باریدن داد.

نمی دانم هنگام رفتنت به یاد نیاوردی که شاید در یک گوشه از این دنیا قلبی باشد که

روزی آن را تصرف کرده بودی.

نمی دانم شاید فراموش کرده بودی، شاید فراموش کرده بودی آن غم ها را، آن شادی ها

را، آن هیاهو را، آن گریه ها را.

شاید آن نگاه هایی را که از عشق به هم گره میخوردند فراموش کرده بودی.

شاید تو عشق را فراموش کرده بودی.

هنوز جای بوسه هایت را روی گونه هایم احساس می کنم.

هنوز عطر نفس هایت را وقتی در آغوشم بودی احساس می کنم.

هنوز ...

لحظه ی رفتنت انگار همه ی غم ها را در قلب من ریختند. انگار کشتی عشقم در ساحل

تنهایی هایم لنگر انداخت.

و تو رفتی و همراه با خود دل مرا بردی

 

 

۶۹۵

 

 

 

دیدی چه زیبا غرورم را شکست ؟

و چه عاشقانه نیازهایم را لگدمال کرد !

شنیدی که چگونه بیصدا قلبم شکست؟

دیدی چه آسان از وفاداریم گذشت ؟

چه آرام ازاین طوفان گذشت!

مرا به که فروخت ؟

به ارزَنی ، به ارزانی !

اینگونه بود رمز اشک بی پناهم ....

 

 

امام رضا

 

 

 

میلاد با سعادت

 

 امام هشتم

 

امام رضا بر همه مبارک باد

 

 

 

 

 

۶۹۴

 

 

 میروی و غافل از آن که بدانی که بودم ... دل به دیگری میبندی

اما لحظه ای درنگ را جایز بدان و حرفهایم را بشنو

به من بگو

چه کسی بود که شبهای بی کسی ات اشک هایت را با دستان یخ زده اش می سترد

روزهای عاشقی اش را فدای چشمانت میکرد

نوای صدایت را همیشه زیباترین آوای دنیا میخواند

چه کسی بود

که در بهت غریبی تن خسته ات آغوشش را بدون هیچ گفتنی به مرحم دلت می سپرد

شیشه ی عمرش را به نفس تو می گشود

بدون ترس به جاده های صعب العبور عشق دل به تو بسته بود

و زخمه های سوزناک غریبت را به جان و دل می خرید

آری ای راهی رفتن

به من بگو

چه کسی بود

که به قله ی بلند عشق با یادت آمد.. سقوط کرد و دم نزد

بی خبر از آن که بدانی وجودش کشته شد . . .

 

 

۶۹۳

 

 

 

دیرگاهیست که هر روز به تنهایی خویش

بر سر جاده ی هجرت که وداعم دادی، منتظر می مانم

 

و در این تنهایی ، به دلم می گویم:

 

که تو بر می گردی

 

جان من می سوزد ، از حقیقت آری

 

که تو دیگر هرگز

 

نزد من باز نخواهی آمد

 

در وجودم دیگر ،شوق و امیدی نیست

 

خنده ام می گرید که چرا این همه سهل

 

باورم شد که تو میگفتی :

 

"دوستت می دارم"

 

با دلی پر غصه ،

 

به تمنای محالی که تو بر می گردی

 

منتظر خواهم ماند

 

و اگر جسم مرا ، سر خاکی دیدی

 

یادگاری به سر سینه من،

 

بنویس

 

"شانه ات تکیه گاه بی کسیم بود،کنون دیگر خاک......"

 

 

قانون خیانت

 

سلام

اینبار می خوام یه پست جدید بذارم که یه دوست به نام رویا از وبلاگ

بهونه بی بهونه

http://bahane-be-bahane.blogsky.com

مطلبشو واسم فرستاده و از من خواسته تا اونو تو وبلاگم بذارم

امیدوارم شما هم مثل من از اون خوشتون بیاد

غمهاتون کوتاه

دلتون شاد

 

 

قانون خیانت


- من از عاشقی متنفرم دیدی میگه عاشقه و چه راحت رها میکنه. نه من از عشق بدم میاد. کی توی این عالم از همه عاشق تره بیاد تا من ثابت کنم غیر از توی کتابا عشق وجود نداره این دیگه چه صدایه ؟ این صدای کیه؟میگه ده دقیقه از حالا وقت داری تا با خالق عاشق مهربان حرف بزنی ؛چه دروغ بزرگی کی تا حالا با خدا حرف زده که من دومیش باشم کی داره منو اذیت می کنه؟            

+تو خودت منو صدا کردی باور نمی کنی وقتت داره میگذره ها!

-معلومه که نه پس چرا من نمیبینمت؟

+چون من توی قلبتم تو گفتی که کسی عاشق نیست خوب من هستم وعشقی که توی قلب شماست نماد کوچکی از عشق منه.

- من عاشق نیستم از عشق هم میترسم وهم بدم میاد

+دلیل خاصی نداره من مطمئن هستم.

-خدایا چه دلیلی بالا تر از اینکه عشقو به بازی میگیرن و به اسم عشق همه کار میکنن تازه میگن این حق ماست.

+این عشق نیست هوسیست از سر ناچاری و هر کس با عشق بازی کنه خودش نابود میشه.

- خدا عاشقی کور وکره پس چرا آدمها عاشق میشن؟

+اونی که کور وکر میشه عاشق نیست میخواد دیونگیو امتحان کنه.

- خدا چرا آدما وقتی ازعاشقی سرد میشن فقط نفرین میکنن!

+ اشتباه محضه این تو قانون عشق من نیست.

-قانون عشق؟

+ وقتی عاشق شدی اول آرامش داری.هیچ وقت از رفتنش دلسرد نمیشی هرگز نفرینش نمیکنی...

- خدایا این امکان نداره!

+مگه شما وقتی دلی رو میشکنید عرش من از فریاد آه دل میسوزه من نفرین میکنم مگه وقتی توبه میکنی و باز بر میگردی من دلسرد میشم مگه وقتی من شما رو از خاک بیجونی به وجود آوردم با وجود اینکه می دونستم اکثر شما روی نمیارید دچار تشویش شدم

- خدایا ما آدمها اینارو نمیدونیم.

+چرا می دونید!!! اما چون عشقتون با هوس همراهه به روی خودتون نمیارید.

- خدا چرا دیروز که کلی از آدمها تو جاهای مختلف از این کره کوچیک داشتن دعا میکردن عشقشون به کسی که دوست داره نرسه دعاشون مستجاب نکردی؟

+این گناه کوچیکی نیست که بشه به راحتی از کنارش گذشت اونی که دعا می کنه به یه صورت گناه می کنه اونی که رها میکنه به یه صورت دیگه.

- وای چه طور ممکنه؟

+من دو راه به شما نشون دادم راه خوبیها راه بدیها انتخاب با شماست.اونی که به راه خوب میره من تا آخر عمرش دوسش دارم و ازش غافل نمیشم همین طور اونی که راه بد میره ،حالا تغییر توی چیه؟اونی که خوب بود میره بهشت اونی که بد بود میره جهنم انتخاب با توه این خلاف اونی که دعا میکنه پس گناه میکنه چون نمیذاره عشقش انتخاب کنه و اما اونی که رها میکنه عهد رو شکسته و من بی وفایو دوست ندارم.

-آه من از عاشقی بدم میاد همه دروغگو هستند.

+ نه من تورو از عشقی پاک بوجود آوردم تو از عشق ساخته شدی چطور ممکنه از عشق بدت بیاد؟ تو نتونستی عشقو درک کنی چون تا اسمشو آوردی گفتن برات زوده در صورتی که عشق،زمان مکان وسن خاصی لازم نداره و تاعاشق واقعی نباشی لذتشو درک نمیکنی،عشق مادر به کودک یا بر عکس نماد کوچکی از عشق من به مخلوقامه میدونی تو از چی بدت میاد تو از سر چشمۀ درو غ از خیانت بدت میاد!

-خدا خیانت یعنی عاشق به معشوق بیوفای کنه چه ربطی به دروغ داره؟

+شما آدمها وقتی دروغ میگین؛غیبت میکنین؛بیوفای و مال اندوزی میکنین همدیگرو میکشین و هر گناه دیگه ای که انجام میدین هم به خودتون هم به عشق وهم به من خیانت کردین.

- خدا پس بذار راستشو بگم من به تو خیانت کردم!من یه نفررو دوست دارم هر روز برای سلامتیش پیشت دعا می کنم اینقدر دوسش دارم که کسی به اندازۀ من دوسش نداره تا حالا بهش خیانت نکردم اینقدر دوسش دارم که دلم دیگه جا نداره هر روز پنجره رو به خاطرش باز میزارم تا ببینمش براش شعر میگمو شعر میخونم براش گل میچینم اما من نمیدونم اون کیه؟

+تو که می گفتی از عشق بدت میاد!

- آره بدم میاد،اما عشقهای که از قانون تو پیروی نکنه. تازه برای همینه که سعی برای پیدا کردنش نکردمو منتظر بودم اون یه روز پیداش بشه چون از عشق میترسیدم اما حالا با قانون عشق تو ازعشق نمیترسم.

صدای تیک تاک ساعت میاد و این یعنی دیگه صدای خدا رو نمیشنوم..............

خدا تو نزدیکی به من چون عاشقی و من احساست میکنم چون عاشقتم. من به تو قول میدم که از قانونت برای همیشه پیروی کنم،من اونو پیداش میکنم تو عاشقش کن............

 

 

۶۹۲

 

 

در پیله ی تنهایی خود نشستم و گریه را آوای دل غمگینم میکنم

من عاشقت بودم آنقدر که جان خود را به تیغه ی تیز عشق سپردم

لبانم را آغشته به مهر سکوت خنجرهای طعنه ی فراق زدم

چشمانم را امیدوارانه به انتظار روزهای غرق شادی وصال دوختم

آری من از تو میگویم ...

تویی را که تمام تار و پودم را به نامت خریداری کردی

احساس زلالم را به نابی روزهای دلت بستی

با مداد رنگی دوست داشتنم رنگین کمان خود را رنگ کردی

آه....

من از تو میگویم و می گریم

که دانسته تمام وجودم را مست امید وصال کردی

و حالا

بعد روزهای رفتن پیله ی تنهایی را به من بخشیدی . . .

 

 

۶۹۱

 

 

ازاین روزها متنفرم ..چرا که حس میکنم این روزهای پایانیست . . .

دلم در حسرت دیدار

 دوباره ات می گذرد. چشمانم اشکبارترازهمیشه ازثانیه ها ایراد میگیرد.

اندوه نبودنت را چگونه سرایم تو ای تنها صدا در خلوت خاموش دلم.

شقایق دلم آشفته تر از همیشه به لبخند نسیم بی اعتنایی می کند .

 تنهایی سراغ خانه ام را می گیرد و دلتنگی

چون پیچکی لجوجانه از دیوار خانه ی دلم بالا می رود.

اینک محراب ابروانت کجاست تا نگاهم درآنجا نمازعشق بخواند.

بغض غروب دیگر بار کوچه کوچه های سینه ی تنگم را می پیماید و

چهره ام دیگر بار با باران اشکهایم سیراب

 می شود.

به بهانه ی صفا دادن رویاهای خزان روحم بار سفر را به امید خلاصی

 از دلتنگی می بندم

 ولی سنگ یاد تو لحظه های شیشه ایم را در هم می شکند . . .

 

 

۶۹۰

 

 

 

و چقدر سخته بعد از اون ماجراهای عاشقی نوشتن خاطرات بچگی

 

چقدر سخته تو سکوت و تنهایی از  کسی بخونی که باورت نداشت

 

کسی که هر روز براش نوشتی و نوشتی ....

 

کسی که از عاشقی واسش کم نذاشتی

 

آخرش چی ؟ رفت و تنهام گذاشت

 

حا لا من موندمو اون همه ناباوری

 

گلدون عشقمون خشک نشده میدونم میدونم نیومده تو خوابم بازم میری 

 

اما انتظارت دیوونم میکنه

 

شبها تا صبح بیدارمو صبح ها هم خواب ندارم

 

چیزی به تموم شدنم نمونده

 

آخرش از غصه تو میمیرم تاب ندارم

 

دیگه با خوابمم قهر کردی عزیز

 

اشک میریزم برات دون دونه و ریز

 

اما انگار زندگی میگه همینه که هست

 

پس  چی میشه تکلیف عشقی که رفت......

 

خیلی سخته چیزی بخوای و نتونی بگی

 

خیلی سخته دردتو به هیچ کس نگی

 

خیلی سخته شبها تا صبح به یادش بمونی

 

خیلی سخته شمع روشن کنی تنهایی بخونی

 

خیلی سخته اما طاقت گفتن ندارم

 

گفتی برو باشه میرم اما هیچ وقت یادتو تنها نمی ذارم

 

واسه دلم که خیلی ساده بود می دونم خیلی  زودباورم ....

 

 

۶۸۹

 

 

بعد از رفتن توفقط من مانده ام و روزهایی که بدون تو تکرار

 میشوند ... و من در خلوت شبهای بی ستاره ام از به تو

اندیشیدن عادتی ساخته ام در ازای آرزوهایی که برایت

داشتم و هنوز...