اما لحظه ای درنگ را جایز بدان و حرفهایم را بشنو
به من بگو
چه کسی بود که شبهای بی کسی ات اشک هایت را با دستان یخ زده اش می سترد
روزهای عاشقی اش را فدای چشمانت میکرد
نوای صدایت را همیشه زیباترین آوای دنیا میخواند
چه کسی بود
که در بهت غریبی تن خسته ات آغوشش را بدون هیچ گفتنی به مرحم دلت می سپرد
شیشه ی عمرش را به نفس تو می گشود
بدون ترس به جاده های صعب العبور عشق دل به تو بسته بود
و زخمه های سوزناک غریبت را به جان و دل می خرید
آری ای راهی رفتن
به من بگو
چه کسی بود
که به قله ی بلند عشق با یادت آمد.. سقوط کرد و دم نزد
بی خبر از آن که بدانی وجودش کشته شد . . .
سلام دوست عزیز وبلاگ قشنگی داری من که خوش امئد دست درد نکنه از این همه زحمت تو گلم دوست دارم
سلام
ممنون رضا جان نظر لطف توست..
بازم سر بزن
غمهات کوتاه
دلت شاد
حالا امروز دیگه حتی اسمتم یادم نمی یاد
------------------------------------------
ممنون از محبتت یاسمین جان همیشه لطف داری نسبت به ماعزیز دلت شاد
به نام خدا
سلام دوست من.
فقط به خاطره تنهاییت بهت سر زدم.آخه خودمم خیلی تنهام و بدبخت.منم مثه شما فقط گریه و غم دارم.جزء اینا چیز دیگه ایی ندارم.....دوست ندارم زیاد بنویسم.
یه سر بهم بزن.
بای
چشم رضا و مرحمت بر همه باز می کنی
چون که به مارسد این همه ناز می کنی
ای که نیازموده یی صورت حال بی دلان
عشق حقیقت است اگر حمل مجاز می کنی
پیش نماز بگذرد سرو روان و گوید
قبله اهل دل منم سهو نماز میکنی
دی به امید گفتمش داعی دولت توام
گفت دعا به خود بکن گر به نیاز می کنی
سعدی خویش خوانی ام و پس به جفا برانی ام
سفره گر نمی نهی در به چه باز می کنی
سلام
خیلی منتظر تماست بودم . اشکال نداره . همیشه شاد باشی
شاد و زبا و باشی
سلام یاسمین عزیزم
که بود آنکه زمن بهتر دلت را می خواند ...فکرت را می ساخت ....عشقت را مقدس میدانست ...
یاسمین عزیز ....کاش می فهمیدند ...فقط درک می کردند..
شاد و موفق باشید
سلام
خوبی
یلی قته خبرما نگرفتی امودم ببینم چه خبره
خیلی زیبا شده
سلام
چه عجب .... ؟چی شد یهو ... آپ نمی کنی هر وقت هم آ می کنی پشت سر هم و تند تند آ می کنی و خبر نمی دی ... ؟
ولی مطالب جالب و عکس های زیبایی گذاشتی عزیز ...
خوشحال می شم به من هم سر بزنی
منتظرتم با وفا
موفق پیروز بودن یادت نره
سلام
خوبی؟
مثل گذشته مطالب زیبا و جذابی داری
بازسازی دنیا
پدر روزنامه میخواند اما پسر کوچکش مدام مزاحمش میشود. حوصله پدر سر رفت و صفحهای از روزنامه را که نقشه جهان را نمایش میداد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد.
?بیا! کاری برایت دارم. یک نقشه دنیا به تو میدهم، ببینم میتوانی آن را دقیقاً همان طور که هست بچینی؟?
و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. میدانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است. اما یک ربع ساعت بعد، پسرک با نقشه کامل برگشت.
پدر با تعجب پرسید: ?مادرت به تو جغرافی یاد داده؟?
پسر جواب داد: ?جغرافی دیگر چیست؟ پشت این صفحه تصویری از یک آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم، دنیا را هم دوباره ساختم
شاد و موفق باشی
اوه ه ه ه ه ه ..... چقدر خاطرخواه داری ؟ ۴۶ نفر؟
دختر غمگین!
قاطی خونت چی داری؟
سلام عزیزم مر۳۰ از نظرت بازم سر بزن
سلام یاسمین جون ممنوم که اومدی و سر زدی قشنگ مینوسی خانومی اما چرا چرا همیشه اینجا رنگ غم داره با وجود اینهمه (غمهات کوتاه)
سلام دوست عزیز نمی دونم از کجا شروع کنم از همان جایی که دلم شروع کرد و اینگونه ف۵قیر کرد بگویم چگونه گویم از این دنیا خسته نکبت باری که هیچ وقت به ادم ها وفا نمی کند چه گویم ای دوست
وبلاگ خیلی قشنگی داری
اگر شیر آمد: تردید نکن که دوستت دارم ...........
اگر خط آمد: مطمئن باش دوستدارت هستم ...........
صبر کن سکه بیندازیم .........
اگر دوستت نداشتم.....آن وقت برو........
سلام آباجی خوبی؟
ببخشید که یه مدته بهت سر نزدم الان که اومدم می بینم که چقدر آپ کردی
******
لحظه ای ظهور خواهم کرد...
می خواهیم بر نگردیم..
بگذار ستونها موسیقی چشمان تو را بنوازند
تا صدای قدمهای دزدانه ام را نشنوی.
بگذار یاد تو را نماز بگزارم
و آفرینشت را سلام کنم.
امشب به شمارش نفسهایت بیدار خواهم ماند
و به حرمت حضورت
حلقه دستانم را تا صبح باز نخواهم کرد.
سلام یاسمین خانوم
خوب هستی
یاسمین خانوم وبلاگ خوبی داری
به وب من هم سر بزن
من شمارو لینک کردم خوشحال میشم شما هم منو لینک کنید
براتون آرزوی موفقین مینمایم
منتظرم
سلام یاسمین جون مثل همیشه قشنگ بود . قربونت برم . خیلی گلی.
فدات شم خانومی...اما تو از گل بهتری...
دلت شاد
عشقت پایدار
سلام.
به همه میگی غمات کوتاه اما خودت غم داری خوب منم بهت میگم غمات کوتاه.
اگه اجازه بدی یه شعر بگم البته مال من نیست ولی خوب قشنگه.تو خونه نشسته بودم تخمه نه می خوردم دیدم تلفنم زنگ زد گفتم کیس؟گفت:
من خسته،من تنها لب ساحل قدم زنون
پای برهنه روی شنزارهای داغ، دوون دوون
خورشید با اون گرمای سوزانش میسوزون تنم
مرغ های مهاجرهی پر زنون بالا سرم
باصدای موجای سنگین، غروب آسمون می شه رنگین
ابرای تیره میان ومی گیرن روی خورشید
سایه میشه تنم سرد و میاد احساس تنهاییام
یکه تنها می مونم با همه خاطره هام
این بود که تصمیم گرفتم بیام پیشت ببینم چطوری خوبی؟خوشی ؟در سلامتیه کامل بسر می بری هو؟
ببخشید برای بار اول اینقدر پر حرفی کردم.بخند دیگه...
مرسی .فعلا.
سلام گل پسر
ممنون از شعر زیبات
بازم میگم غمهات کوتاه دلت شاد
سلام یاسی جونم
نه من اصلا تو رو فراموش نمی کنم .
فقط تو بد بختی افتادم .
از دست این دولت و مملکت نمی دونم چیکار کنم .
واقعا دیگه این آخرها دارن حالمو می گیرن.
ای کاش بشه چرخ فلک کاری کنه من هم حالشون رو بگیرم .
خلاصه خواهرجونم اگه دیر بهت سر میزنم ازم دلگیر نشو .
دیگه یواش یواش دارم میرم .
خیلی دیر نیست.
اول اسفند
سرت رو درد نیارم .
باز هم میام
دوستت دارم
قاسم
مدتی است از خود از خدا از خلق دورم
با این همه در عین بی تابی صبورم
پیچیده در شاخ درختان چون گوزنی
سر شاخه های پیچ در پیچ غرورم
هر سوی سرگردان و حیران در هوایت
نیلوفرانه پیچکی بیتاب نورم
در حسرت پرواز با مرغابیلنم
چون سنگ پشتی پیر در لاکم صبورم
آخر دلم با سر فرازی می گذارد
سنگ تمام عشق بر خاک گورم
سلام
یکی آمد که حرف عشق و با ما زد دل ترسوی ما هم دل به دریا زد به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی
چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست یه عمری راه و در قدرت ما نیست باید پارو نزد وا داد یاید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هر جا دلش خواست به هر جا برد بدون ساحل همونجاست به امیدی که ساحل داره این دریا
به امیدی که آروم میشه تا فردا به امیدی که این دریا شاماهی داره به امیدی که نمی بینی شباشو بی ستاره
دل ما رفته به مهمانی به یک دریای طوفانی
دلت شاد و غمهات کوتاه
سلام و خسته نباشید برای شما دوست خوب
امید وارم روزهای زیبای پاییزی به کام باشه
به جرم اینکه خیلی ساده بودم/ به زندان دلت افتاده بودم / اگر چه حکم چشمانت ابد بود/ برای مرگ هم آماده بودم
به امید روزهای بهتر
ای عزیزترین، اشک تنها قطره ایست که قبل از فرود، عروج میکند، اشکهایت به من رسید و من آن را، یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم، تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان. چرا که تنها اینگونه است که میتوان تا همیشه شاد بود.
گفتم:
آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟
گفت:
بارها صدایت کردم. آرام گفتمت ازین راه نرو که بجایی نمیرسی، تو هرگز نشنیدی و آن سنگ بزرگ فریادم بود که ای عزیزترین، از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نمیرسی.
زیباترین کلامت را بگو
شکنجه پنهان سکوتت را اشکاره کن
وهراس مدار از اینکه بگویند ترانه ایی بیهوده میخوانید...
چرا که ترانه ی ما ترانه ی بیهودگی نیست.
چرا که عشق حرفی بیهوده نیست....
حتی بگذار آفتاب نیز بر نیاید
به خاطر فردای ما
اگر بر ماش منتی است
چرا که عشق خود فرداست
خود همیشه است...........
سلام
دوست خوب
یه سر به من هم بزن
سلام عزیزم
خوبی ؟
اومدم احوال پرسون
میگم عید دو روز پیشت مبارک باشه گلم
(خجالت)
هوارتا بوسسس
سلام ممنون آبجی یاسمین
خیلی دلم میخواست که ولادت امام رضا مشهد بودم ولی خوب قسمت نشد....
منم این ولادت فرخنده رو تبریک میگم
شاد زی ...
داداش روح اله
خیلی هم خوب می دونن حرفمون چیه و ناله و صدامون از کجا بلند می شه ولی ولی ولی ولی متاسفانه خودشون رو به کوچه نا کجا آباد می زنن
موفق باشی
بازم پیشم بیا خوشحالم می کنی
سلام
از هر بار بهتر نوشتنتان بر می اید که عاشقی را بهانه ای برای رشد و درک واقعیت کرده اید .و این به نظرم خیلی خوبه.
یه سر به وبلاگ دیگر بال شوق بزنید.
شبی شبیه همین شب ستاره دزدیدم به جای گریه و زاری دوباره خندیدم به فکر سختی راهی که می روم .....؟ هرگز! ز روزگار و زمانه دگر نترسیدم دوباره من ننوشتم که زخم یا مرهم هزار خط زدم اینجا به روی تردیدم
سلام
نمی دونی این روزها تنهایی چه به سرم آورده
ولی متاسفم که اون نیست تا گریه های هر شب منو ببینه
سلام عزیزم خوبی؟
من آپم
من هم این میلاد با سعادت رو بهت تبریک می گم عزیزم
موفق باشی گلم
زائری بارانیم آقا به دادم میرسی؟
بی پناهم ، خسته ام تنها، به دادم میرسی؟
گر چه آهو نیستم،اما پر از دلتنگیم
ضامن چشمان آهو ها، به دادم میرسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام،
هشتمین دردانه ی زهرا به دادم میرسی؟
(التماس دعا)
سلام
وبزیبایی دارید عالیبود به منم یه سر بزنید منتظر حضور گرمتون هستیم بای
سلام یاسمین جان
خیلی خیلی قشنگه.
خوش به حال من !!! حداقل یکی پیدا شد که منو میفهمه. دستت درد نکنه از کامنتی که گذاشتی.
افسوس
افسانه ایم غم را پایانی نمی بینم
گویی افسونش کرده اند
ای فسانه
دمی از پشت ابرهای غم بیرون بیا
شاید آنسوی دیوار ها
کسی منتظر توست
سقوط را فراموش کن
به صعود بیندیش
به رهایی
به آزادی
به عشق
به خدا
به خوبی ها
---------------------
دلت شاد
بی غم باد
عاقبت تو روزی مرا فراموش می کنی
می روی و دیگری را مدهوش می کنی
رازها در سینه دارم به کس نگویم دردها در سینه دارم مرحمی نمی یابم
دگر از زبان چه کس می شود باور کرد کلام دوستی را ...
دوست عزیز آپم
سلام یاسمین عزیز.خوبین . اولین باره به وبلاگتون میام از وبلاگ شاغر با وبلاگتون آشنا شدم . وبلاگ قشنگی دارید. آهنگ قشنگی هم برای وبلاگتون گذاشتید .میلاد امام رضا مبارک باشه و امیدوارم هر چی از این امام معصوم طلب کردی حتمآ بگیری . غم دنیا رو نخور .....
خوشحال میشم به وبلاگ منم بیای . اگر دوست داشتی خوشحال میشم آیدی منو هم ادد کنی تا بیشتر با هم آشنا بشیم. موفق باشی.
قربانا
شهزاد
من وقتی میام و حرفهات رو میشنوم غمگین میشم و این خودش خیلی خوبه.
بر عکس تو وقتی میای و حرفای منو میخونی خیلی خوشحال میشم و این خیلی بهتره.
من میخوام همیشه خیلی بهتر باشه...
سلام یاسمین عزیزم
نسبت به من لطف داری وگرنه هر چی که من می نویسم در برابرقلم شما عددی نیست
مثل همیشه زیبا بود حرفهایی از سر درد:
می روی و غافل از اینکه من اینجا هم چنان منتظر نشسته ام !!!!
.
.
شاد باشی گلم
می بوسمت
سلام گلم
امیدوارم که حالت خوب باشه یاسمینم .
عزیزم آپت عالی بود .
خیلی زیبا و دلنشین .
موفق باشی .
بدرود
کمی گوش می شنوی . . .
زوزه ی باد به لکنت دیوار دامن می زند
و ته سیگارها را ببین که زمانی هیزم زمستان بوده اند
اما تو . . . شگفت از شکیبایی من . . .
عکس ات هنوز روی میز است
براده های نفرت روی قاب شکسته اش جوان مرگ شده اند
اکنون نوبت توست . . .
جدا پست زیبایی بود.
دوست خوبم سپاسگذارم که با تشریف فرمایی ات کلبه تاریکم را منور کردی
آمدم تا بازدیدی را با عرض ارادت به جای آورم.
بازهم با خزعبلاتی به روز هستم و منتظر ....
بدرود.
سلام
دلت شاد و غم هات کوتاه
سلام واقعا عالیه
موفق باشی
من هم آپم تشریف بیارین
انسان همچون پلی است که برای تحمل بار تک تک لحظات زندگی آفریده شده است نه آنکه تمامی سنگینی بار یکساله را یک دفعه تحمل کند .
سلام.
به نظر من شرط داشتن یک وبلاگ خوب اینه که بتونی حرفای دلتو سر بسته بیان کنی! امیدوارم تو تونسته باشی...
موفقیت تو آرزوی منه...!
راستی یه سر پیشم بیای بد نیست... شاید خوشت اومد.
اگرم چیزی نصیبت نشد، حداقلش اینه که دل ما رو با حضور گرم و باصفات شاد میکنی...!
منتظرم.
شاد باشی.
خانومی چرا اینقدر غمگین مینویسی؟!
وبلاگ من برعکس مال توئه!
دوست داشتی بخندی یه سر بیا!
شاد باش و شادی آفرین
سلام یاسمینم...
نمیدونم چرا هردفه که میام وبلاگت یاد سرنوشت تلخ خودم می افتم.فکر می کنم سرنوشتای مشابهی داریم.خودتو به خاطر چیزهایی که گذشته ملامت نکن.به فکر آیانده ای باش که پیش رو داری عزیزم.شاید چون من باهات همدردم درست نباشه بخوام اینارو بهت بگم...با این حال میخوام بدونی که درکت می کنم.
دوست دارم تا آن سوی ابدیت...
*************************
گردنم منتظر حلقه ی دستان تو بود
لیک دیدم به دو چشم نگران
دستهای تو گذشت
همچو ابی که روان بود به سوی دگران!!!!!!!