حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۶۸۰

 

 

دلم می خواد از این کلاغ های جنگل پشت پنجره خونمون بپرسم:

 

چرا هیچ وقت به خونتون نمیرسید؟!...

 

شاید اگه شما آخر قصه ها به خونتون می رسیدید اونوقت اول

 

قصه ها ، مثل آخر قصه ما آدما نمی شد:

 

                                                "یکی بود...یکی نبود"

 

 

 

 

نظرات 82 + ارسال نظر
محمد جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 17:38

با عرض سلام
نمی دونم که چقدر غم دنیا رو سرت سنگینی می کنه
اما این بدون که با تکیه به خدا می شود همه غم ها رو پاک کرد .
همه ما غم داریم اما اینو می دونم که خدایی هم داریم که می تونه همه غم ها رو پاک کنه .
سرت شما رو درد نیارم به امید اینکه از وبلاگ من دیدن فرمایید
www.koompoot.blogsky.com
موفق باشید از طرف کسی که همه غم ها شو برد پیش خدا وگفت منم یک دانشجو هستم منظورم کعبه و خانه خدا هست.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:50

ببین خدایش اگه بهت چیزی نمی گم می گم باز غمباد می کنی حالا بیاو درستش کن اخه دختر ناحسابی ما خودمون کم دردو غم داریم حالا هلک هلک درد تو رو هم گوش بدیم یه تماسی با من داشته باش معاینت کنم ممکنه نیاز باشه بفرستند تیمارستان پهلو خودم (چیزی از مطالبتو نخوندم از غم دیگران غمگین می شم ولی عکس وبلاگت خوب بود

آتش نگرفتی که معنی سوختن رو بفهمی....
دلت شاد

ناصر جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 22:35 http://njs.blosky.com

بازم سلام
ممنون از اینکه به من سر زدی خیلی خمشحال شد م و به پاس این محبتت وبلاگتو لینک کردم
تا بعد.......
وقتی که نگاهش کردم زبونم بند اومد جلوم ایستاده بود ولی نمی تونستم حتی یک کلمه بهش حرف بزنم همینطور این پاو اون پا می کردم تا وقت تموم شد و اون رفت و من فریاد زدم که دوسش دارم اما حیف دیر گفتم دیر دیر دیر .......

ازگیل جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:34

وای خیلی قشنگ بود. تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم.التماس دعا

هادی پنج‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:50 http://photoakse1hadi.blogfa.cam

سلام خوبی من یه چند روزی نبودم
منم درد دل شکستنو کشیدم
ولی این سبب نمیشه که با خودم اینجوری تا کنم چیزی که
گذشت دیگه بر نمیگرده به نظر من باید از گذشته عبرت گرفت
از من به شما نسیهت من کوچیکتر از اینا هستم که بخام شمارو نسیهت کنم به انوانه برادر کوچیکتر سعی کن تا جایی که میتونی شاد باشی و خودتو به دیگران شاد نشون بدی
راستی وبلاگت خیلی خیلی قشنگ شده هر روزم قشنگ تر میشه اگه در مورده وبلاگ منم برای قشنگتر شدن طرحی به فکرت رسید ممنون میشم بهم بگی امید وارم از این به بعد همیشه شاد باشی بازم بهت سر میزنم
کوچیک شما
هادی
ببخشید اگه با حرفام سرتو درد اوردم

نرگس پنج‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:03 http://havayepaeez.blogfa.com

منم این ماه عزیز رو بهت تبریک میگم امیدوارم ماه پرباری برات باشه
شاد باشی عزیز

فرزاد چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 13:42 http://www.temlove2010.blogfa.com

salam
mamnon ke sar zadi bazam sar bezan

مجتبی جواهریان چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 00:58 http://mohabateenjaast.persianblog.ir

سلام بر شما
امیدوارم خوب و خوش باشید.
بر می گرده
به ما هم سری بزنید.
منتظر حضورتون هستیم.
پیروز باشید.
التماس دعا
یا علی

مهری سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 18:32 http://missmehri.blogfa.com

راست میگیا ... اونا هیچ وقت نمیرسن .. چرا

نگین سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 15:04 http://ariai.blogsky.com

سلام یاسمین جونم
خواهش میکنم من کاری نکردم (نیش)
ممنونم سر زدی
نمیخوای آپ کنی؟
تازگیا تنبل شدی...
قبلنا بیشتر آپ میکردی...

عادله سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 14:21 http://ruzmaregi.blogsky.com

ولی همیشه بودن یکی و نبودن دیگری هست که آدمارو قصه می کنه... یه قصه ای که شاید حتی کلاغ هم راهشو گم نکنه.. ولی همیشه کلاغ قصه ها از غم غصه آدم ها به لونه اش نمی رسه... فقط برای همین..

افسانه سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:41 http://mosafere-tanha.blogsky.com

سلام خوبی یاسمین جونم؟

این آپت خیلی زیبا بود




زمان طولانی میشه واسه اونایی که غصه دارن . کوتاه میشه واسه اونایی که شادن .دیر میگذره برای اونایی که منتظرن .زود میگذره برای اونایی که عجله دارن. اما ...... اما ابدی میشه برای اونایی که عاشقن

فعلآ خداحافظ



محمد سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:32 http://www.kolbebarfi.blogfa.com

یاسمین راستی چرا غمگین و تنها ؟؟ دوست دارم با هم حرف بزنیم خیلی زیاد

محمد سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:30 http://www.kolbebarfi.blogfa.com

سلام یاسمین خانوم . خوبی کم پیدایی خانومی !!
خیلی قشنگ بود تکون دهنده .
موفق باشی
اپیدم دوست داشتی سر بزن

حنوش... سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:25 http://www.hanoosh.blogfa.com

دوست عزیزم به روزم .. منتظرم عطر یاست به وبلاگم زندگی بده

--------------
تو رو زیبا می خواهم ..
گرچه نمی توانم زیبایی تو را درک کنم ..
نمی توانم درک کنم که چرا پرندگان زیبا می خوانند..
وچرا عاشق تو هستم..
***********
زلالی آب
زیبای کبوتر
ناز آهو
عطر یاس
وتمام افسانه های عاشقی را از تو می خواهم..
**********
من تو را می خواهم ...

امیر سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:25 http://baghevojod.blogsky.com

سلام
برای دهمین بار که کامنتتو می خونم
نمی دونم چرا هر دفه می خونم بیش تر ناراحت می شم
نمی دونم چرا
اما حس می کنم نسبت به قبل خیلی بدتری
خیلی سرد شدی
یاسی نگو که درست حس می کنم(خدایا ، ای کاش احساسم اشتباه باشه)

در ناامیدی بسی امیدست
پایان شب سیه سپیدست

غم هات کوتاه

someone سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:22 http://yaveh-gooyan.blogsky.com

مگه اهمیتی داره که یکی باشه یا نباشه ..
این روزها برا هیچ مهم نیست ..
به همون اندازه که رسیدن هیچ کلاغی مهم نیست ..
همه فقط خودشون را می بینن ...
فقط ........


به روز هستم و خوشحال می شم سری بزنی

سارا سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:59 http://sogande-eshgh.blogsky.com

سلام یاسمین
خوبی؟؟
ببخشید دیر سر زدم
نبودم مشهد بودم
خیلی واست دعا کردم ، دو رکعت نماز هم واست خوندم

**موفق باشی**

امیر سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:57 http://baghevojod.blogsky.com

سلام

چرا؟
کی تونسته اذیتت کنه؟ اصلا کی دلش اومده؟
کی جرئت کرده یاسی منو اذیت کنه؟
بد خوندن کامنتت قاطی شدم
چی شده؟
نگرانتم
بگو چی شده؟
اگه مایلی می تونیم با هم صحبت کنیم

غم هات کوتاه

francois سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 http://www.francois.blogsky.com

کی میدونه آخر قصه چیه؟کی میدونه آخر سفر کجاست؟

صادق سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:39 http://www.digari.com

سلام
قصد ناراحت کردن شما را نداشتم. درسته این حرف‌ها رو کسی دوست نداره و نمی‌]واد بشنوه. واسه همینه که وبلاگم کسی پیام نمی‌زاره چون واسشون آزار دهند هست که این حرف‌ها رو بشنون. حیف که این حرفها واقعیات زندگی هستن و ما هم چشم و گوش خودمون رو بستیم و نی‌]واهیمگوش کنیم.
خلاصه که باید ازجایی شروغع کرد.
اتفاقاْ وبلاگتان بسیار زیباست. وگرنه من هر روز بهاین وبلاگتون سر نمی‌زدم.
فقط این منو ناراحت می‌کنه کهای کاش می شد دلایل ناخودآگاه غمگینی خودتون و دیگرانی که چنین دلیلی مشابه شما درند رو کشف می کردید و اونوقت متوجه می شدید که چه اشتباهی است که در این دنیای زیبا چنین غم‌ها مدرنیاشتباهه.
من فقط نظرم ر دادم. نمیخواستم ناراحتتون کنم.
امیدوارم که یه روزی به مسیزری خودتون رو بندازید که اسم وبلاگ به حرف‌های دخترک شاد و زیا تغییر کنه.
با آرزوی موفقیت برای همه غمگین‌های دنیا و مخصوصاْ شما.

دوست پاییزی سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:26 http://mehr-64.blogsky.com

سلام عزیزم
ممنون از حضورت..
نه عزیزم موضوع این نیست که مردا هیچی ندارن که خانوما بدونن و ازش خبر داشته باشن..
این کتاب میخواد نشون بده که مردا چیزی در مورد زنان نمیدونن..چون اسم کتاب اینه که همه چیزایی که مردان در مورد زنان میدانند..ولی کتاب کاملا خالیست و برگهایش سفید است..و این یعنی اونا هیچی در مورد زنان نمیدونن :))

مهدی و سعید ( مجله تی) سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:20 http://www.t-magazine.blogfa.com

سلام . وبلاگ زیبایی دارید.
اگه ممکنه ما رو لینک کنید.
یه نظر بدید ما هم شما رو لینک میکنیم.
موفق باشید. مهدی و سعید (مجله تی)

حامد سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:41 http://www.parnianemehr.blogfa.com

الهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفرلنا فی ما بقی منه

سعید سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 http://sasalovestorys.blogfa.com

سلام یاسمین عزیز.
فوق العاده بود. کاش یا همه بودن یا هیچکس نبود.
ممنون از بابت نمره.
اما در هر صورت تو من رو زود یادت می ره.
کاش ما آدمها زود همدیگرو فراموش نمی کردم.
همین. کاش به خودمون ایراد می گرفتیم. کاش خودمونو نقد می کردیم.
من از دست تو به عنوان یک دوست وبلاگی شاکیم. (:
شایدم کلاغ ها کار خودشونو می کنن و ما آدمها کار خودمونو . در اون صورت نیازی به ایراد گرفتن به کلاغ ها نبود.
ولی ای کاش این کلاغ های لعنتی یه جوری به خونشون می رسیدن که این قدر احتیاج به قصه نبود.
ولش کن. حالم خوب نیست.(خنده)

خسته از زندگی سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:22 http://www.tanhatarindokhtar.blogfa.com

سلام یاسمن جان
ممنون که اومدی و سرزدی
ببخشید که من خیلی خیلی کم میام بهت سر میزنم ولی خوبه لا اقل تو عین من نیستی
آخه من واقا دیگه خسته شدم
خوب میبینم که خیلی ها باهات درد و دل کردن و تو دیگه حال نداری بقیرو بخونی پس من بیشتر مزاهمت نمیشم
تا بعد خدا نگهدار

ساغر تمنا سه‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 00:42 http://www.saghar-tamana.blogfa.com

روی اومدن دوستای قدیمی حساب میکردم ..... چرا نیومدی ؟؟؟ باهام قهری ؟؟؟؟؟

):

):

رویای خاکستری دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 23:53 http://www.royayekhakestary.blogsky.com

سلام. آرزوی بهترین لحظات رو واستون دارم. امیدوارم همیشه زیبا و زنده بنویسید و موفق باشید. خوشحالم کردین که به وبلاگ کوچک من تشریف آوردین. متشکرم ازتون.

حسین دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:57 http://abda.blogfa.com

سلام گلم:
...دل دریا رو نوشتی همه لحظه ها رو نوشتی...دل ما رو بنویس...
همیشه از دوستای گلم بخاطر لطف بی دریغشون سپاسگذارم...دوباره دعوتید قسمت ششم فرشته ای روی زمین رو بخونید...منتظرم...بای
دلتنگیها

[ بدون نام ] دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:46 http://ghasem17.blogsky.com

سلام خواهرجونم
از اینکه این همه مزاحمت میشم باید منو ببخشی .
الان ساعت ۹:۳۷ دقیقه شبه . تنهای تنهام ...
همه رفتن خونه داییم ولی من نمیدونم چرا دارم دیونه میشم
و از همه رونده شدم .
باورش برای خودم هم سخته که حتی با پدر و مادرم
حرف نزنم .تو رو خدا می دونم تو حالت بهتر از من نیست ولی
اگه می تونی کمکم کن .
به خدا زیاد نمونده کارم به ...بکشه ؟
خواهر جونم الان تو تنها کسی هستی که شدی محرم اسرارم .
ای کاش می شد باهم صحبت کنیم شاید صدات ..
خواهر جونم کمکم کن.
از این به بعد فکر سربازی رفتن هم بیشتر داره
منو دیونه میکنه که بازهم دو سال از این عمرم تلف بشه.

دوسست دارم
داداشی کوچیکت قاسم

فرزاد دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:36 http://petti.blogsky.com

سلام یاسی جان
خوبی؟
میگم اگه کلاغ ها به خونشون می رسیدن که دیگه...هیچ اتفاقی نمی افتاد !
چی گفتم
بی خیال
;)
babye

سینوهه دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:26

سلام گله
..... یه دختر ی بود دستی دستی داشت زندگیشو پای یه نا مرد که اسم مردا رو لکه را کرده می ذاشت ....
این دختر قصه به حر فای داداشیش که به اون می گفت بفکر چار ه باش به دنباله فرصتی دوبار ه باش گوش نمیداد. ..داداشی زبونش مو در اوردو ....
اصلا فکر نمی کرد با این کارا دله دادشی خون می شه آخ ه از وقتی بی وفایی ونا مردی مع شوقشو شنیده دیگه اون شده همی دارو ندارش.ولی این دختر قصه فکر میکنه داداشی فقط حرف می زنه وچیزی به خاطره سنه کمش نمی فهمه ولی نمیدونه اونم یه جور دیگه این حسو تجربه کرده وراههای اونو رفته ولی جز هدر دادن عمرش چیزی عایدش نشدهواینم نمی دونه که داداشی واقعا از صمیم قلب دوسش دار ه...

داداشی حرفاش تعریف نمی کنه مرامورفتارشه که اونو تعریف میکنه آما کاش این دختره قصه اینو میفهمید وبه حرفاش یه جو ارزش قائل میشد...کاشکی .....

ایام به کام

صبا دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:17 http://www.saheleparvaz.blogsky.com

سلام عزیزم وبلاگ با حالی داری منم تازه کارم خوشحال می شم سر بزنی

احمد دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 16:17 http://www.saye-dar-aftab.blogfa.com

سلام دوست عزیز
وبت واقعا زیباست
از مطالبتون لذت بردم
اگه سر بزنین خوشحال میشم
واسه تبادل لینک خبرم کنین

haDs دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 15:11 http://www.barooooni.blogfa.com

یاسی جونم سلام
یکی بود یکی نبود... کلاغ ها ...
چقدر ناز نوشتی...
دیگه بهم سر نمی زنی؟؟
منتظرم...
معده ی دیدار توی خواب و بیدار...

پرنیا دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 14:18 http://parniiia.blogfa.com/

پشت این پنجره ها دل می گیره
غم و غصه دل و تو می دونی
وقتی از بخت خودم حرف می زنم
چشام اشک بارون می شه تو می دونی



بعد از ۲۵ روز آپ کردم ... پیشم بیا خوشحال میشم .[گل][گل][گل]

آسمان دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:34

سلام یاسمین جون

داداشتو فراموش نکن

ماه رمضان نزدیکه التماس دعا دارم

شادزی...
داداش روح اله

روزگار دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:50 http://my-unpassed-ages.blogspot.com/

یکی بود ..یکی نبود
یه یاسی نامی بود که یه زمانی که خیلی هم دور نبود ، دم از معرفت میزد و وفا ودل تنگی و این حرفها
ولی
ولی
ولی
این روزگار نامراد کاری کرد که اون یاسی نام هم خودش شد جزو آدمهایی که باید براش نوحه بی وفائی سرود.

امیر دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:27 http://www.sahel2007.blogsky.com

بدجنس! گشنه ! چرا کامنت منو خوردی ؟!
دیوار کوتاه تر از کامنت من پیدا نکردی ؟؟
به نظرت چرا کامنتم تایید نشد ؟ واقعا آیا چرا ؟!!!

صادق دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 http://digari.tk

لام وعاشق باشید.
چند نکته را می‌]وام برایتان عرض کنم. کسی از شنیدن این حرف ها خوشش نمی‌اد اما من می گم. منظورم به کل این نوع از احساسات و علاقه‌ه ا است. امیدوارم که از دستم نارحت نشید. یه بار هم براتون پیام گذاشتم اما مثل اینکه شما خوشتون نیومد و نزاشتید داخل نظرات. مشکلی نیست اگه داخل نظرات نزارید مهم اینه که شما این مطلب رو بخونید و بهش فکر کنید.
امیدوار توی دنیا کسی نمونه که غمی خودساخته در وجودش مونده باشه و با غم خودشو کامل احسا نکنه. سوءتفاهم پیش نیاد.اما حرف من:
کسانی که آشنای طریقت عشق بشوند ، در دنیا نادرند و بهمین دلیل است ، که انسانها در بیراهه های احساس خود سرگردان وافسرده میشوند . همه کس دوست دارد عاشق بشود و معشوق ومحبوب باشد ، ولی اوّل انسان باید بیدار شود و این هنر عشقورزی را بیاموزد . بشر در خواب غفلت است ولی طالب عشق . به چه دلیل است که تلاشها به جائی نمیرسد ، بخاطراینست که این هنر را نیاموخته است و توان عشق ورزی را در خود زندانی کرده است و خدا و انسانهای دیگر را مقصرمیداند . کسی که بیدار شده است هیچ کس را جز خود مقصرنمیداند و بدان مرحله میرسد که امیال و اعمالش با هم هماهنگیداشته باشند و مجنون دلش را به بارگاه پر شکوه عشق لیلا میرساند
انسان گاهی به حدی متکی به دیگران می‌شوید که اگر به شما بگویند "خیلی شاد به نظر می‌رسید" احساس شادی می کنید. تحت تاثیر عقاید مردم قرار گرفتن را متوقف کنید. بهتر است به درون خود توجه کنید، اجازه دهید تا عرض اندام کند. خلاقیت خویش را بفهمید. اجازه دهید حس درونی‌تان چیز‌ةایی به شما بگوید. به آن اعتماد کنید تا رشد کنید. اگر به آن اعتماد کنید، آن را تغذیه می‌کنید و قویتر می شوید. حتی اگر چیز‌هایی را به شما بگوید که شما دوست ندارید آنها را بشنوید آنجاست که شما باید خود را تغییر دهید. خود را بشناسید.
وابستگی ، انسان را از بی نهایت هستی ، به محدوده ای گره می زند، به مانند چشمی که از این همه رنگ ، فقط رنگ سیاه و سفید را ببیند.
وقتی خودت را وابسته به موقعیت یا فردی می کنی، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که داری به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنی. خود را شکننده می‌کنی. افراد و اشیاء دیگر زوال پذیر و رفتنی‌اند. شغل ، مدرک ، ثروت ، سلامتی ، احساس و ... ، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد نیز رنج فرسودگی ، تنهایی، جدایی و پست شدن را ناچاراً ، همواره با خود دارد.
و اما عشق
عشق فراتر از هر گونه وابستگی هاست. اگر تو به یک نفر وابسته شدی و بدون او می میری ، نام آن را عشق مگذار. مثل نوزادی که به شیر مادر وابسته است ، اگر شیر مادر نباشد کودک می میرد، چون وابسته است. عشق وابستگی نیست که با نبود معشوق ، فرد مردنی شود. اصلاً معشوقی که اکنون باشد و فردا نباشد ، چگونه می تواند عشق ایجاد کند، صرفاً یک نوع وابستگی می آورد. و صد البته هنگام از بین رفتن هم تاثر و اندوه.
آری عشق همیشه رو به تزاید است. عشق آزاد و رهاست و پیرو آن عاشق و معشوق هم چنین اند. عشق ، عاشق را هر روز فربه تر می کند. شادتر می کند. حرکت عشق فقط رو به جلوست. غم و شادی در عشق واقعی ، مساوی و لذت بخش است. معشوق شکستنی نیست، مردنی نیست، پژمردنی نیست ، بی وفا نیست. لذا عاشق هم به همین صورت پایدار ، قوی و رو به رشد است. و بیت زیر نیز توصیف چنین عشقی است.
خالق کوچک درفکر و وجود، ما انسانها هستیم و خوب توجه کنیم که خالق بزرگ و مهربان و بخشنده چه معجزه ها میکند . اگر درد و غمی به ما میدهد برای سازندگی خود ما میباشد ، که بتوانیم ایمانمان را قوی و توکل باو را در کُنه وجود خود جای دهیم و قناعت پیشه باشیم و از بدیها دوری نماییم .انسانی که این مشخصات را داشته باشد از هیچ اتفاقی نمی هراسد . نه آمدن ما باین دنیا بدست ما بوده و نه رفتنمان . ولی این مدتی که در کشتی زندگی قرار گرفته ایم میتوانیم تصمیماتی برای خودمان درنظر بگیریم که هم برای خودمان مفید باشد و بدیگران نیز صدمه ای نزند . و گرنه دچار طوفان دریا خواهیم شد و از آفتاب روشن و گرما بخش و ساحل اطمینان بخش دور خواهیم ماند

هادی دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 00:01 http://www.sniper66.blogfa.com

سلام [گل]

با آفتاب به دنیا آمدم و با آفتاب هم طلوع خواهم کرد

میشه گفت تقریبا آپم.

فرانه یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 20:31 http://www.bitabeto.blogfa.com

ممنون که اومدی عزیز
راستش منم طعم وابستگیو چشیدم
راست میگی..تلخه مثل ظهر مار
امیدوارم فقط وابسنه ی خدا باشی گلم
بازم پیشم بیا

امیر یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 19:04 http://baghevojod.blogsky.com

سلام
خوبی؟
کجااایی؟
چرا نمی آپی؟

گروه ارم یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 14:11 http://eramgroup.blogsky.com

سلام
خوبی
باز هم مثل همیشه حرفهای زیبا و جالبی در وبلاگت داری
امیدواریم موفق و شاد باشی

نبی اله یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 13:57 http://lahzehayetanhaee.blogsky.com

سلام
. نوشته‌هات اعداد بالای ۵۰-۶۰ تا نظر داشت. این یعنی اینکه احتیاجی نیست من از وبلاگت تعریف کنم. اما واقعا قشنگ بود.
منتظر حضور گرمت توی وبلاگم هستم.

ناصر یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 13:15 http://www.shahireshab.blogsky.com

سلام خوبی عزیز
کم پیدائی
همیشه مطالب خوب داری با عکسهای زیباتر
موفق باشی و سلامت

مهتاب یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:52 http://jodi.blogsky.com

چه تعبیر زیبایی .اما فکر نکنم اگه کلاغ ها هم به خونه برسند آخر قصه ی ما آدما تغییری کنه . آخر قصه تا ما نخواهیم همینه .
به امیددیدار یاسمین عزیز

امیر یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:34 http://baghevojod.blogsky.com

سلام
می شه یه خورده واضح تر بگین ؟
من نگرفتم!!!!!!!!!

راستی حال و احوالت چطوره؟
بدون قرص چطوری سر می کنی؟
منو ببخش ، خیلی بد شده بودم
یعنی یه کمی سرم شلوغ شده بود اصلا یادم رفت حالت و بپرسم
و وقتیم یادم میومد دیگه کامنت گذاشته بودم و ...........
ببخشید

غم هات کوتاه

قاسم یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:55 http://ghasem17.blogsky.com

سلام یاسی جون
از اینکه لطف کردی و به من سر زدی ممنونم.
امیدوارم که حالت خوبه خوب باشه .
راستی می دونی
آماره ازدواج در چه حیوانی بیشتره؟ تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین .
قربون خواهر عزیزم

علی یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 http://chickensoup.blogsky.com

یاسی عزیز
ممنونم به خاطر نوشته زیبات
خیلی عالی بود
تو همیشه من روشرمنده میکنی
هر وقت که دوست داشتی هر وقت که دلت گرفت هر وقت که احتیاج به صحبت کردن داشتی تا اروم بشی روی داداشت حساب کن چون نمیتونم ناراحتی خواهرم رو ببینم ها
یاسمین بهترین آرزو ها رو برات ارزو میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد