نگرانم
نگرانم برای روزهایی که میایند تا از تو تاوان بگیرند
نگرانم برای پشیمانی ات زمانی که هیچ سودی ندارد
روزگاری درد کشیدنت برایم عذاب اور بود
اما روزها خواهند گذشت
و
تو
آری تو
آنچه را به من بخشیدی
ز دست دیگری باز پس خواهی گرفت
تو مرا فراموش خواهی کرد
میدانم
من منتظر شکستنت نیستم
نفرین هم نمیکنم
به حرمت عشقی که هرگز معنایش را ندانستی
به خاطر اشکهایی که به من ارزانی داشتی
به خاطر
به خاطر خودت
اما میدانم که این برای فرار از سرنوشت کافی نیست
نمیدانم هنوز هم میتوانی مثل قدیم بخندی
اینجا همیشه سرد است
همیشه همیشه حالم خوب نیست
اما هرگز دیگر گرمایی از وجودت طلب نخواهم کرد
باورم بود کنارمی همیشه
باورت داشتم
بودنت مهمترین دلیل بودنم بود
ستایش ات کردم نه آنگونه که لایقش باشی
اما چشمانم تنها تو را میدید
تویی که امروز به جانم نیشتر زدی و تنها رفتی
بی من بمان تجربه کن یاری دگر را گرمی دستی دیگر را
بخاطر هم نیاور مرا اگر اینگونه راحتی
بخند به همه بگو که شادی
ولی من که میدانم
حتی دمی هم نمی توانی آسایش داشته باشی
آخر انچه تو با من کردی خارج از توان
تو
بود
هرگز باور نداشتم اینچنینم کنی
هرگز
میترسم برای روزهایی که میایند برای تو
افسوس
افسوس که تا آخرین دم ندانستم چه با من خواهی کرد
ندانستم دلت.نگاهت.دوست داشتنت همه یک فریب بود میترسم از روزی که چشمانت چون حال امروزم بارانیست
و درپی شانه ای برای گریستن
نمیدانم یادت هست
چگونه دلی که در دستانت بود
برای تو میتپید زیر پایت گذاشتی
تا انجا که توان داشتی فشردی
که نشاید باری دیگر در پی ات چون کودک گریانی دوان دوان
گوشه دامنت را بگیرد تا لحظه ای درنگ کنی
اما تو حتی نگاه هم نکردی
نگاه نکردی
می دانم
چون نمی توانستی
نمی توانستی ببینی آنکه زیر گامهای توست
منم
منی که تمام زندگیم بودی
منی که دنیایم را به پایت می ریختم تا نروی
یادت می آید
پیش روی توی سرد دل
به چه سان اشک ریختم
که شاید گرمای اشکهایم دل سخت تو را نرم کند
اما چه خیال باطلی
تو نگاهت به من نبود
دلت در نهان خانه دلی دیگر بود
و
من تنها یه بازیچه
بازیچه
هرگز ندانستم چه از تو دریغ کردم
چه برایت کم گذاشتم
که بی من قصد رفتن کردی
کاش هرگز نمی دیدمت
کاش چشمانم کور بود
کاش هرگز از تو بودن نخواسته بودم
کاش
کاش می دانستم چه با من خواهی کرد
کاش می گفتی تو چه خواستی که من به تو ارزانی نداشتم
کاش.........
وقتی می رفتی باورم نبود که تنها می روی
اما تو باورهای مرا هم درهم شکستی
هرگز نپرسیدی بی تو چه خواهم شد
ندانستی بی تو هیچم
هرگز نفهمیدم در شکستنم.در نابودیم چه رازی نهفته بود
که مرا اینگونه بر باد دادی؟؟؟
بخند شاد باش برای دلی که شکستی
برای حریم حرمتی که زیر پا گذاشتی
اینک در آتشی می سوزم که تو به جانم افکندی
به کامم شوکرانیست که تو در جامم ریختی
اما من به عشق تو تا آخرین جرعه سر کشیدم
آخر باکم نبود
چون خیالم بود تو با منی
......
روزها خواهد گذشت
تو با عشقی دگر
با شادی و شور
با تب وتاب
لحظه ها را ز دست ندانسته خواهی داد
و
من با آتشی به جان و زهری به کام
خواهم سوخت
خواهم درد کشید
و زان پس ز میان خاکسترم
چون ققنوس افسانه ها
جوانه می زنم
بهار می شوم
دوباره جان خواهم گرفت
و سرنوشت
آنچه که با من و دلم روا داشتی
به تو بازخواهد گرداند
نه
سوختنت را نمی خواهم
درد کشیدنت را ارزو نداشتم
فقط از خدا یک چیز خواستم
که ترا به یکی چون خودت مبتلا کند
آن دقایق که خودت را در جسمی دیگر نظاره گر باشی
میدانی چه با من میکردی
اما من به حرمت عشقت دم نمیزدم
اسم تو صورت تو و یاد تو
تنها یک چیز را بخاطر من میاورد دروغ را
تو یک دوست را از دست دادی و من دشمنم را شناختم
راستی میتوانی بگویی چه کسی ضرر کرده؟
سلام خوبین ؟ خسته نباشین
من که نه خوبم نه بد نه حال دارم نه ندارم
یه جور سر در گمی
یاسی من نگفتم که پیشت نمیام
راستشو بخوای یه جور معتادت شدم
مثل تو که معتاد قرصایی
من نمی خوام تنهات بذارم
فعلا تا آخر تابستون هستم اما ......
یاسی خیلی خرابم کردی
نمی خوام که ناراحت بشی یعنی از این بیشتر
فک کنم این همه غصه برات بسه
فکر کن منم مثل همون .... اما من رفتنم بخاطر چیز دیگه ای هست
یاسی نمی دونم برات که عزیز بودم پس چرا ....
چرا معلمم بهم دروغ گفت معلم چه جوری می تونه ...
چرا کسی که دوسش داشتم این جوری جوالم و داد
یادته کامنتی که برام گذاشتی گفتی چه جوری محبتت و جبران کنم
نمی خوام اینو الان بگم که فک کنی منتی سرت گذاشتم نه
من می خوام که تو بیخیال قرص و ... بشی
من تو اون نامه فقط ازت خواهش کردم
یه معلم چه جوری وقتی شاگردش ازش خواهش می کنه
بهش التماس می کنه
چرا حاضر نمی شه یه بار دیگه امتحان کنه
چرا خوردش می کنه
خدایی که می گه من گناهکارو این قدر دوست داره
چه طور بنده ی قشنگش بنده ی خوبش حاضر میشه این کارو با شاگردش بکنه
معلم مگه مثل خدا نیس
یاسی ...................................
بسه رو در واسی
یاسی من تنها یه چیز خوشحالم می کرد اینکه
این که حرفم و قبوی می کردی و یه روزی می دیدمت
می دیدمت نه مثل الانت
مثل همو یاسی که حودت می گی
مثل ........
می دیدمت بهت می گفتم دیدی دیدی گفتم اگه خودت بخوای می تونی
یاسی من خیلی ....
نمی تونم دیگه بقیشو بنویسم
دلم خیلی پره و اشکامم دیگه تنهام می ذارن
از روی گونه هام پایین میانو ...
مواظب خودت باش
یکی که دوست داره
سبز باشی
سلام
آبجب گلی بی معذفت
معلومه کجایی؟؟؟
باشه یکی طلب من
دارم برات
...نباید به ما سر بزنی
ببینی مردیم زنده ایم؟؟
قشنگ بود
ممنون
دلت شاد
سلام
دل نوشتت حرف خیلیاست
موفق باشی
در پناه حق
سلام دوست من
کارت جالبه
خسته نباشی
راستی دوس دارم بیای به وبلاگ جدیدم کاریکاتورهامو ببینی
اگه هم وبلاگ اصلیمو خواستی بری لینکش همونجا هست
خوشحال می شم اگه نظرتو بدونم
مرسی
سلام خوشکلم
همیشه خودتو
نوشته هاتو
داستانتو
مرامتو
و
دختر غمگین خودم رو دوست داشتم
سلام
خیلی خوشکل شده
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل اوخبر ندارد
باز شب ماند ومن این عطش خانگی ام
باز هم یاد تو ماند ومن ودیوانگی ام
اشک در دامنم آویخت که دریا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم
خواب دیدم که تو می آمدی ودل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت
کاش میشد هیچ کس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
من دعاکردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
گفته بودی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود
*************************
سلام
خوبی؟
دیگه پیش ما نمی یای؟
من با پست جدید به روزم
اگه دوست داشتی بیا
خوشحال میشم
منتظرتم
سلام خانوم خانوما!
...نفرین هم نمی کنم...به حرمت عشقی که هر گز معنایش را ندانستی...
منم توی دلم همینو گفتم و از نفرین کردن دست کشیدم...اما چه لحظه ی سختی بود زمانی که به خاطر احساس علاقه ات از مجازات کسی که قلبت رو شکسنه صرفنظر می کنی اونم فقط و فقط به خاطر اینکه دوستش داشتی و نمی تونی عذابش رو ببینی حتی نمی تونی ببینی کاری که اون باهات کرده رو یکی باهاش بکنه...
شاد شاد باشی عزیزم!
سلام
یاسمین واقعا نمی خوای جمله منو کامل کنی
یاسمین......
هم می تونی تصمیم بگیری هم احساس داری
اگه نداشتی تصمیم نمی گرفتی این جوری باشی
هیچ وقت گریه نمی کردی
پس داری به خودت دروغ می گی
تو چرا به دانش آموزت دروغ می گی؟
می خوای به اونم یاد بدی دروغ یگه
نه
نه یاسمین
یاسمین من کامنتیو که برام گذاشتی ندیده می گیرم
اگه بازم نظرت همونه دوباره بیا و بگو
ولی ...........
بای بای
سلام
کارت عالیه
سلام
محبت داری
دلت شاد
سلام یاسمین جونم ممنون از اینکه بهم سر زدی عزیزم نبینم دلت گرفته باشه ها دختر چی شده از دست من کاری بر میاد ؟
در هر صورت من در خدمتم عزیزم اومدم دعوتت کنم به وبلاگم اخه امروز هم نشستم اپ کردم منتظرت هستم
برای رسیدن به تو
پا پیش گذاشتم
خودم را قسمت کردم
تو را سهم تمام رویاهایم کردم
انصاف نبود
تو که میدانستی با چه اشتیاقی
خودم را قسمت میکنم
پس چرا
زودتر از تکه تکه شدنم
جوابم نکردی
برای خداحافظی
خیلی دیر بود
خیلی دیر ....
ساحل نشین قلب پر مهرت: ملیکا
عشق مثل یه سکه می مونه که اگه انداختیش تو قلک دل واسه بیرون آوردنش هیچ راهی نیست مگر این که دل رو بشکنی[گل]
سلام من که دشمنت نیستم ؟ دوستت هستم و دوستم دارم .
اپ کردم دوست داشتی سر بزن
موفق باشی
سلام عزیزم مرسی که به من یا وبلاگ من سر زدی وبلاگ من قشنگ نیست بلکه قشمای تو قشنگه همه چیز را قشنگ میبینه تازه حتی اگه قشنگ باشه به قشنگی وبلاگ تو نیست یاسمین جون برات ارزوی موفقیت می کنم
دوستت دارم IlOvE yOu
سلام گلم
مرسی که اومدی (:
گفتی برای پاپی اسفند دود کنم ....اتفاقا اینکار رو کردم چون صاحب دوست دختر پاپی بد جوری چپ چپ پاپیمو نگاه میکرد
(:
قربونت برم .... منتظرتم .. همیشه ......
سلام یاسی جان
مدتی گرفتار بودم. مطلب زیبائئ نوشتی. مثل همیشه. اینو بدون که بهشت وجهنم در همین دنیا است. روزی همه شاهد تجسم اعمال خود در این دنیا خواهیم بود.
سلام
من از گذر زمان در هراسم
...
من از ثانیه ها می ترسم...
..نفرین بر این ثانیه ها که بر بودنمان رشک می ورزند
...
باید بگم قلمت عالیه...دوست داشتی به من سری بزن.
سلام
اینه همش نشونه یه عشق پاکه....که بودن باهاش لیاقت می خواهد.....
سلام...
عشق جمع اعدادو ارقام نیست تا بتوان باز آنرا زیر هم نوشت و باز آنرا جمع کرد...
نمیدونم چی بر سرت آمد که چنین بیقراری...اما یادت باشه اگر حقی از آن تو باشد تنها نمی مانی و نیازی به نفرینی دردناک نیست...
به خانه سفالینم بیا...خوشحال میشوم
در دلم بود که دلدار تو باشم
وای بر من که ندانستم از اول
روزی آید که دل آزار تو باشم
---------------------------------------------------------------------
سلام آبجی
دلم عجیب گرفته
شاید آن نور در آن دوردستها چشم گرگان بیابنست نه نور عشق. نه نور دلدادگی
دختر غمگین احساست گریه رو مهمون چشمام کرد.
ممنونم واسه اینکه بغض چند ماهه ی منو شکستی
سلام خوبی؟چطوری؟یه وقت ازامشب غافل نشی!
سلام یاسمین جون وبلاگ قشنگ ونازی داشتی امید وارم همیشه موفق باشی یاسمین جون راستی این اهنگ کی بود حتما بهم بگو باشه بای
آشنایی دردناکتر از جدایی است گاهی انسان آرزو دارد که کاش با کسی آشنا نمی شد تا جدایی از او برایش سخت و دردناک نبود
سلام یاسمین جونم دختر تو کجایی ژس چرا بهم سر نمیزنی دلم برات تنگ شده عزیزم بازم مثل همیشه کارت عالی بود حرف نداره من هم اپ کردم خوشحال میشم بهم سر بزنی دلم تنگ شده خیلی بی کس شدم یاسمین نمی دونم چیکار کنم بهم سر بزن
ساحل نشین قلب پر مهرت: ملیکا
سلام
خوبی؟
من دوباره آپ کردم
حتمآ یه سری بزن
بای
[گل][گل]
سلام مهربانم
بابت لطفت ممنون . راستش اول خواستم شماره موبایلم رو بذارم گفتم ممکنه برداشت بدی از منظورم کنید ولی الان که کامنت پر از مهر شما رو خواندم یه دلیل دیگه هم پیدا کردم . من دوست دارم شما هم برام حرف بزنید و مطمئن باشید . ومن شنوده ی خوب و راز دار صادقی هستم . مکیخوام من و به عنوان یه دوست خیلی خب و صمیمی قبول کنید . شما هم نویسنده ی توانمندی هستین و احساس خیلی زیبایی دارید و مهمتر از این سرنوشتی مثل من داشتین . خوشحال میشم با هم صحبت کنیم . راستش من جسارت نمیکنم هر راحی رو که شما صلاخ میدونید قبول دارم . خواستین شمارم و میذارم یا چت یا ...
شما دوست خیلی خوب من هستین
دیر زمانی بود از درد تنهایی می نالیدم . عشق را رد قلبم تنها میدیدم . دختری غمیگن کنارم آمد دست در دست هم داد تنهایی میزدیم ولی بی تفاوت به اینکه دذ کنار هم تنها نیستیم
باز هم از لطفتون ممنون . راستی من خیلی حرف زدم دفعه بعد نوبت شماست
شاد و زیبا و عاشق باشید
سلام دوست عزیز
سوسه به همراه پاژیا http://www.pazhiya.blogfa.com به روز شد.
منتظرتم
زود بیا
همین الان....[لبخند]
- کجا سفر رفتی
که بی خبر رفتی
اشکم را چرا ندیدی
از من دل چرا بریدی
دست از من چرا کشیدی
که پیش چشمم ره دگر رفتی
- مهربان دردمندی ها، آشنای کوچه تنهایی ها!
من به سهم خود ز خود خواهی خود کم می کنم، تا تو را
مشغول خوبی های این دنیا کنم، گر چه بد بسیار در عالم بود، لیک مهربانی ارزشش برتر بود، پای خود را برکش از این دشمن ظاهر فریب، دست خود را ده به دستی نیک بین، تا ببینی آن ور سکه، چه خوب است و چه نیک!
- در انتها بشنو این حدیث مکرر:
- ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
چون آرزوی تنگدلان دیر رسیدی
چون دوستی سنگدلان زود برفتی
زان پیش که در باغ وصال تو دل من
از داغ فراق تو برآسود برفتی
ناگشته من از بند تو آزاد بجستی
ناکرده مرا وصل تو خشنود برفتی
هر روز بیفزود همی لطف تو با من
چون در دل من عشق بیفزود برفتی
- لبت خندون، دلت خوش، سرت سلامت!
مجد عزیز نبودن هرگز به تلخی از دست دادن یک بودن نیست....
افسوس....
دلت شاد مهربون
سلام ممنون که خوندیش اونم یه دنیا
منم چیزایی رو که برات نوشتم ۲ ثانیه یا ۱۰ دقیقه فک نکردم
اونا رو تو ۷ یا ۸ ساعت نوشتم
خیلی هاشو برات ننوشتم
خیلیاشم حذف کردم
و...................
اون نوشته رو با احساس من بخون
می دونم که می تونی
ببین کل اون نوشته ازت چیا می خواد؟
یه بار دیگه
نمی خوام ۱۰ بار بخونی
می خوام یه بار برای خودت با احساس خودت و اینکه انگار یکی
داره با ...... برات می خونه
یه عروسک و بزار جلوت فک کن منم
فک کن منم که دارم اونو برات می خونم
لطفا
من منتظرم منتظر منتظر منتظر
نه خیلی زود جواب بده نه خیلی دیر که از انتظار بمیرم
دوست دارم برای آخرین بار بخونیش
فک کن هنوز هیچی جواب منو ندادی
به شاگردت چی می گی؟ ها؟؟
ب ا ی ب ا ی این فایده نداره
بای بای
سلام
با ایام ماه مبارک رجب چه می کنید خیلی محتاج دعای خیرتان هستیم با مطلی راجع به اعتکاف بروزم و منتظر قدوم سبزتان پس یا علی
« الهی، روزم را چون شبم روحانی گردان و شبم را چون روز نورانی! »
معتکف شدن در مسجدی برای چند روز برای همگان میسر است ولی معتکف در خانه حق شدن و دل به صاحبدلی کامل دادن وبه حضر راه رسیدن و استقامت در طی مسیر داشتن و برای خواجه که خود صفت بنده پروری دارد تعیین تکلیف نکردن، کاری است دشوار، و خلاصه آنکه اعتکاف روزه گرفتن، سکوت داشتن، و از غیر و نامحرم دورشدن...
[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]*[گل]
سلام
باهات قهرم ) :
آپ کردی ................ منو خبر نکردی ...............
منم بی دعوت اومدم ) :
.
.
.
.
.
ساغر غمگیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین
بسم هو
سلام
گفتم شبی به مهدی بردی دلم ز دستت
من منتظر به راحت شب تا سحر نشستم
گفتا چه کار بهتر از انتظار جانان
من راه وصل خود را بر روی تو نبستم
گفتم دلم ندارد بی تو قرار و آرام
من عقده ی دلم را امشب دگر گسستم
گفتا حجاب نفست باشد هوای نفست
گر نفس را شکستی دستت رسد به دستم
گفتم ببخش بر من ای رحمت الهی
شرمنده ی تو هستم شرمنده ی تو بودم
گفتا مباش نومید از خانه ی امیدم
من کی دل محّب شرمنده را شکستم؟
به روزم و منتظر
یاحق
سلام!
..::: زمان و مکان قرار تابستانی اعلام شد :::..
:: به امید دیدار ::
سلام یاسمن جان .
عالی بود مثل همیشه/
چه طوری برات بگم که امیدواریتو از دست ندی و ....امیدوار باشی که او به یکی مثل خودش بر می خورد ..اما مرا که می بینی مبهوت ۷ سال هستم که مرا به راحتی رها کرد و چه آسان خوشبختی را به چنگ آورد و بیش از هر زمان از زندگیش لذت می برد ...
اما تو امیدوار باش چرا که شاید تقدیرت به سیاهی تقدیر من نباشد.
نیومده رفتیم .
سلام یاسمین جان مثل همیشه قشنگ بود
سلام یاسی جون
خیلی قشنگ بود .
کامل کامل خوندمش .
دوستدار تو
حرامم شد شب یلدا تمامش کن همین فردا
برو جای تو من گفتم به قلبم که پشیمانی
شادو سربلند باشی یاسمین عزیز
حرفهای دل نوشته بودی...بلاگ زیبایی هم داری با تصاویر قشنگ..
سلام یاسمیــــــن
یاسمین خیلی قشـــنگ بود خیلی هم طولانی بود
ولی به هر حال خوندم
کلی حال کردم دختر
به خدا اشکم در اومد
**موفق باشی**
.
.
.
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است
سلام عزیزم
چطور حرفهای دلم را شنیدی و به نگارش در آوردی
مگر می شود دلم با دلت این قدر نزدیک باشد
که کوچکترین حرفهایم را که تنها با خود بازگو می کردم تو هم بدانی
سلام یاسمین عزیز
متنی رو که نوشتی چند بار خوندم
از ته ته دلت نوشتیشون
خیلی آدم باید سنگ دل باشه که با کسی که روزی عشقش بوده این کار رو بکنه!!!
این از بزرگی تو هست که نه نفرین ونه بدیش روبخواهی این از وجود عشق پاک تو هست دوست عزیزم
تو می دونی که همین جریان رو من هم به شکلی داشتم
این رو بهت قول میدم کهاون پای این کارش رو روزی خواهد خورد قسم میخورم
این رو هم بگم که تو خدا رو شکر کن که ماهیت دوستت رو خیلی واضح دیدی
تو دوست من هستی و من هم از ناراحتی تو ناراحتم
اما حرف همیشگی خودت رو می گم که دلت شادباشه دوست گلم.
سلام این جواب من نشد
این جواب من نیست
دوباره بخون
ببین توش چی می بینی
من منتظرم اونم خیلی
زندگی کردن زیباست.
نفس کشیدن زیباست.
ارزو داشتن زیباست.
به دنبال همه ی اینها دویدن از هر لحظه ای زیباتر است.
روزی شاید کسی نبود که زیبایی را معنا کند
یا برایت از زمانه ای بنویسد که در ان ارزو یک خواب است.
پس زیباییها را باور کن تا زشتی روزگار کم رنگ تر از همیشه شود.
میدونی یاسمین بعضی وقتا نوشتن خیلی سخت میشه مثل الان.
نمیگم حرف واسه گفتن کم دارم...نه.
همیشه حرفی برای گفتن هست.
و اینکه تو اگه شروع به گفتن کنی منم گوش کردن رو اغاز می کنم[لبخند]
سلام یاسمین گلم..
میدونی چرا اینقدر میام توی وبلاگت؟میدونی چرا اینقدر این جارو دوست دارم؟
آخه حرفای منو میزنی...
من نمیتونم حرفمو بزنم...حتی توی این دنیای مجازی...
خیلیا اینجا هم منو میشناسن...
نمیتونم راحت باشم...
مخصوصا این پست....درکت میکنم چون تو هم الان نظر منو بخونی منو درک میکنی...
میدونم چقدر زجر کشیدی و میکشی...
با هر خاطره...
بی خیال...
این پستتو برای خودم نگه میدارم با اجازه...
فعلا...
آپلود تازه مبارکه
سلام مهربانم
رو به او کردم و گفتم تو هم مثل من تنهایی . او خندید . می دانی چه گفت ؟ گفت شما تنها نیستین فقط باور ندارید که می توانید با هم باشید . وقتی فکر میکنم میبینم خدا راست میگه . من و تو در قلبمون رو رو به عشق بستیم و فریاد تنهایی سر دادیم در حالی که پشت دروازه ی قلب هم به انتظار نشسته ایم . من دروازه های قلبم را به سویت می گشایم تا برای عشق یک وفادار و صادق باشم . تو برای اثبات عشقت چه داری نازنینم ؟
نازنین از حضورت گرمت بی نهایت ممنونم . وقتی میبینم همانند من اسیر دست تند باد سرنوشت در سرزمین عشق شده ای حرف های زیادی در دل دارم که با تو بگویم . کاش لایق می دانستی کمی با هم دردودل کنیم
شاد و زیبا و عاشق باشی