. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .
درباره من
همیشه تنها ............
یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم
قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم
رو می شکنی
ادامه...
دل بی روح جنس آهنت را دوست دارم خطـوط در هـم پیراهنت را دوست دارم
نـگاه بـا هـمـه بیگانه ات را دوست دارم غـرور سرکش دیوانه ات را دوست دارم
تو هـمونی کـه دلـم عــمـری دنبـالش گــشــت می دونم که بعد از این نـمیـشه از تو گــذشــت
چـون پـرنـده از قــفــس دل پـریـد و بـر نـگشت کسی هرگز ندونست بی تو بر من چی گذشت
پس از تو رنگ گل ها هم فـریــب است پس از تو روزگـــارم بـی فـــروغ است
که مـی گـویـد پـس از تو زنده هـسـتـم دروغ است هر که می گوید دروغ است
تو هـمونی کـه دلـم عــمـری دنبـالش گــشــت می دونم که بعد از این نـمیـشه از تو گــذشــت
چـون پـرنـده از قــفــس دل پـریـد و بـر نـگشت کسی هرگز ندونست بی تو بر من چی گذشت
ای ســتـاره بـی تـو مـن تـاریـکم شعر من از عـشـق تـو نام گرفت این هـمـه غـم از تـو الـهام گرفت وای چه کردم من چه بود تقصیرم که چـنـیـن بـودبـعـد تـو تـقــدیـرم تـو نخـواسـتی من و تو مـا باشیم سر نوشت این بود که تنها باشیم
سلام خوبی ؟ شر منده از ین زود تر نتونستم بیام ببخشید دل، عشق پر از رنگ و ریا دوست نداشت یک لحظه جدا تو را از من دوست نداشت ای آیینه دار خلوتم باور کن اندازه من کسی تو را دوست نداشت
سلام .بی بهونه هر کسی هفت شهر عشق را طی میکنه ولی اون کسی زنده میمونه که بتونه قبول کنه این عشق یه برگ به درخته . یه رود به گلی و پروانه ای به شمع و اخر فرهادی به شیرین به دل زد یا به سر زد یا به پا زد نمیدانم محبت به کجا زد از اول سعی بی جا کرد فرهاد همان تیری که اخر زد بجا زد
شهر هشتم:مرور خاطرات کبود جوانی شهر نهم: عیب از کی بود تو میدانی شهر دهم:نگاهت پر میشه از بیخیالی شهر یازهم: این کیست که مرا مینگرد پنهانی شهر دوازهم: نکند باز عاشق شده ام اه ازاین رسوایی عشق را دوباره بیابید...با چشمانی باز وبی توقع...
عیدت مبارک ... بله کاملا درسته! میدونی ایرادش چیه؟ ایرادش اینه که توقف توی شهرهای اول تا سوم بسیار کوتاهه یا به عبارت دیگه چون داره خوش میگذره حسش نمی کنی ... ولی توقف توی شهرهای بعدی هر ثانیش یک سال میگذره! ...
گمشده ام ، در یک قفس سرخ ،در یک باغ پر از گلهای سرخ محبت و عشق... گمشده ام ، در قلب یک عاشق ، در قلب یک مجنون .... گمشده ام ، در یک آغوش گرم ، در دشت پر از آرزو و امید ... گمشده ام ، در کنار دریا ، لحظه غروب خورشید ، درون دستهای گرم یک معشوق.... گمشده ام ، در کوهستان و صحرا ، در آسمان و این دنیا! من یک گمشده پر آوازه ام ، یک گمشده در دنیای قلبها! سلام. خوبی؟ وب لاگ زیبایی داری.خوشحال میشم به دفتر عشق هم بیای. شاد باشی. یا حق
مرا عمری به دنبالت کشاندی سرانجامم به خاکستر نشاندی ربودی دفتر دل را و افسوس که سطری هم از این دفتر نخواندی گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت پس از مرگم سرکشی هم فشاندی گذشت از من ولی آخر نگفتی که بعد از من به امید که ماندی
دل بی روح جنس آهنت را دوست دارم
خطـوط در هـم پیراهنت را دوست دارم
نـگاه بـا هـمـه بیگانه ات را دوست دارم
غـرور سرکش دیوانه ات را دوست دارم
تو هـمونی کـه دلـم عــمـری دنبـالش گــشــت
می دونم که بعد از این نـمیـشه از تو گــذشــت
چـون پـرنـده از قــفــس دل پـریـد و بـر نـگشت
کسی هرگز ندونست بی تو بر من چی گذشت
پس از تو رنگ گل ها هم فـریــب است
پس از تو روزگـــارم بـی فـــروغ است
که مـی گـویـد پـس از تو زنده هـسـتـم
دروغ است هر که می گوید دروغ است
تو هـمونی کـه دلـم عــمـری دنبـالش گــشــت
می دونم که بعد از این نـمیـشه از تو گــذشــت
چـون پـرنـده از قــفــس دل پـریـد و بـر نـگشت
کسی هرگز ندونست بی تو بر من چی گذشت
ای ســتـاره بـی تـو مـن تـاریـکم
شعر من از عـشـق تـو نام گرفت
این هـمـه غـم از تـو الـهام گرفت
وای چه کردم من چه بود تقصیرم
که چـنـیـن بـودبـعـد تـو تـقــدیـرم
تـو نخـواسـتی من و تو مـا باشیم
سر نوشت این بود که تنها باشیم
من آپ کردم دوست داشتی بیا خوشحال میشم
سلام عزیزم
با تبادل لینک موافقی
من که لینکیدمت خوشحال می شم سرس بهم بزنی
موفق باشی
و خدا نکنه هیچوقت غمگین باشی
سلام عزیزم
عالیه شعرات
ولی خدا نکنه هیچ وقت غمگین باشی
با تبادل لینک موافقی
من که لینکیدمت
یه سر به ما بزن خوشحال می شیم عزیزم
سلام خیلی قشنگ بود راستی من از شما یه سوال دارم
میتونم مطرح کنم
سلام خوبی ؟
شر منده از ین زود تر نتونستم بیام ببخشید
دل، عشق پر از رنگ و ریا دوست نداشت
یک لحظه جدا تو را از من دوست نداشت
ای آیینه دار خلوتم باور کن
اندازه من کسی تو را دوست نداشت
زیبا بود و تلخ ......
واجب شد یه شهر عشق جدید بسازیم!
شاد باشی یاسمین جون
سلام ... کاش هیچوقت تنهایی معنی نداشته باشه
سلام
توصیفات ریبایی بود... جدایی تلخه جدایی سخته؟؟؟/
تا درودی دیگر بدرود....
غمهایت پر پر بشه و شادی جایگزین غم بشه.....
سلام
خوبی؟
شرمنده که بی وفایی کردم
راست می گی عاشق شدن اینجوریه پس همون بهتر که نشه.
می شه مراحل دوست داشتن هم بگی
گلکم موفق باشی.
سلام .بی بهونه هر کسی هفت شهر عشق را طی میکنه ولی اون کسی زنده میمونه که بتونه قبول کنه این عشق یه برگ به درخته . یه رود به گلی و پروانه ای به شمع و اخر فرهادی به شیرین
به دل زد یا به سر زد یا به پا زد
نمیدانم محبت به کجا زد
از اول سعی بی جا کرد فرهاد
همان تیری که اخر زد بجا زد
شهر هشتم:مرور خاطرات کبود جوانی
شهر نهم: عیب از کی بود تو میدانی
شهر دهم:نگاهت پر میشه از بیخیالی
شهر یازهم: این کیست که مرا مینگرد پنهانی
شهر دوازهم: نکند باز عاشق شده ام اه ازاین رسوایی
عشق را دوباره بیابید...با چشمانی باز وبی توقع...
وبلگتون واقعا زیباست
زحمت کشیدید
یه سر هم به ما بزنید
http://eshgh-love3.blogfa.com/
سلام دختر غمگین
وب بسیار زیبایی دارید
خوشحال می شم به من هم سر بزنید
اگه خوندید و خوشتون اومد و اگه خواستید منو لینک کنید من هم شما را لینک می کنم
سلام ...
عیدت مبارک ...
بله کاملا درسته! میدونی ایرادش چیه؟ ایرادش اینه که توقف توی شهرهای اول تا سوم بسیار کوتاهه یا به عبارت دیگه چون داره خوش میگذره حسش نمی کنی ... ولی توقف توی شهرهای بعدی هر ثانیش یک سال میگذره! ...
نمیدونم الان تو کدوم شهرم!!!
شاد باشی ...
گمشده ام ، در یک قفس سرخ ،در یک باغ پر از گلهای سرخ محبت و عشق...
گمشده ام ، در قلب یک عاشق ، در قلب یک مجنون ....
گمشده ام ، در یک آغوش گرم ، در دشت پر از آرزو و امید ...
گمشده ام ، در کنار دریا ، لحظه غروب خورشید ، درون دستهای گرم یک معشوق....
گمشده ام ، در کوهستان و صحرا ، در آسمان و این دنیا!
من یک گمشده پر آوازه ام ، یک گمشده در دنیای قلبها!
سلام. خوبی؟ وب لاگ زیبایی داری.خوشحال میشم به دفتر عشق هم بیای. شاد باشی. یا حق
شهر اولش دیوونم کرده
یاسمین جون امیدوارم همیشه شاد باشی
یا علی
هفت شهر عشقت آباد .
salam aziz,postet mese hamishe toop bood,mehraboon manam upam be sahele manam ye sar bezan,ghorbane u
مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری هم از این دفتر نخواندی
گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت
پس از مرگم سرکشی هم فشاندی
گذشت از من ولی آخر نگفتی
که بعد از من به امید که ماندی
منتظرم به من هم سر بزن.
یادت باشد که نیاز من به تو در این لحظه نیاز من به تمام ذرات زندگی است...
سلام دوست من...
بی وفایی یار...
وبلاگت مرهمی است... شاید...
بابای
سلام عزیزم..
عیدت مبارک!!
اول شهر سوم قشنگه بعدم هفتم !
سلام
واقعا که گل گفتی مخصوصن اون کلمه آخریشو ...
عید شما هم مبارک عزیز
شهر هشتم هم باید باشه گه اونم اسمش مرگه!