حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۵۵۳

 

لحظه ای به من بیاندیش

به من که تمام زندگیم ؛ تمام هستی ام تو هستی

دوباره در انتظارت هستم

انتظاری که همیشه بدون پاسخ ماند

و من عمرم را در این راه هدر دادم

ای کاش .....

ای کاش یک لحظه در خاطرت بودم

ای کاش وقتی چشمانت را می بستی

برای یک لحظه مرا می دیدی

مرا که در حسرت عشقت سالهاست دارم می سوزم

و تو بی اعتنا حتی یک لبخند تلخ هم به آن نمی زنی

با اینکه سالهاست می دانم حتی یک لحظه مرا در ذهنت مجسم نساختی

هنوز دیوانه توام

هنوز هم وقتی چشمانم را می بندم تو رت می بینم که در کنارم نشسته ای و به من لبخند می زنی

اما افسوس ای نازنینم

وقتی چشمانم را باز می کنم

خودم را می بینم که قطره اشکی ریخته ام و تومثل همیشه با حرفهای تلخت می گویی که دیوانه ام

آری بگو دیوانه ام !

من دیوانه توام.........

کاش می فهمیدی

 

نظرات 17 + ارسال نظر
کولی جمعه 22 دی‌ماه سال 1385 ساعت 22:40

در مراسم ازدواج بومیان یکی از جزایر اقیانوس آرام , وقتی زن و مرد به عقد هم در می آمدند , توسط

کشیش سه مرتبه کله عروس و داماد محکم به هم کوبیده می شود و اگر هر کدام بگویند آخ , خطبه عقد باطل

است .

احمد چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 21:01 http://zoeram.blogsky.com

سلام
خوبی یاسمین جون
یه وقت می فهمی که یکی همیشه منتظر یه نظر از طرف تو بود و لی جرات هیچ کاری را نداشت
خوشبخت باشی

آرامیس چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 19:32 http://mem00l.blogsky.com

سکوتت رو شکستی تو
اگه زود بود
اگه دیر بود
شکستی بغض قلبت رو
اگر فریاد شبگیر بود
برو بشکن سبوی غم
جریمه هاش همه با من
بزن ساز و بخوان آواز
توی هر کوچه و برزن

نکن گریه به حاله من
اگرچه یکه و تنهام
توی زندونی از شیشه
رفیقم با همه غمهام
هوا از تو نفس از من
بهار از تو سبد از من
یه لقمه نونه عشق از تو
تپیدن های دل از من

هراسم بود از این رفتن
از این خواندن از این ماندن
از این بیهوده شبهای
سیاه با سایه ها ماندن
هراسم رو شکستی و
مرا در من نشان دادی
به پای خسته ی در بند
پریدن رو نشان دادی

مهرداد چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 16:06 http://www.godboygod.com

دیگر نمی توانم دنبال این سایه های بیهوده بروم، با زندگانی گلاویز بشوم.

من دیگر نمی خواهم نه ببخشم و نه بخشیده بشوم. نه به چپ بروم و نه به راست.

می خواهم چشمهایم را به آینده ببندم و گذشته را فراموش بکنم.

می خواهم در حال زندگی کنم.

با خنده ای، بخندم.

با اشکی، اشک بریزم.

دلم می خواهد کودک باشم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:14 http://www.wall.blogsky.com

سلام
انتظار...تاکی...برای چه...
برای کسی که تنهات گذاشت و رفت..
به نظره من انتظار تا هدفش معلوم نباشه بی فایده است...

ستاره چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:13 http://setareh-banoo.blogfa.com

سلام یاسمین جونم
وای چه قدر قشنگ...
من اپ کردم زودی بیا منتظرتم
بابای عزیزم

پینه دوز چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:50 http://pineh-doz.com

سلام خانومی ٬ خوبی

عشق مجاز پرتوی از عشق واقعیست پس زیبا ومقدس است وهرکسی دچارش شود دردناک وسوزان است.

منم گرفتارش بوده وهستم تاشاید روزی جرعه ای ازعشق حقیقی سیرابم کند شاید شاید شاید...
هنوز بویش مشامم را اه


خوانومی قدر این حالت را بدون.حتما میدونی

لی لی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 20:28 http://liliana.blogsky.com/

خیلی زیبا نوشتی

تنهاترین تنهایان سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 18:53 http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

به نام تنــهاتـرین تنــها
00000000000000000
سلام همراه مهربون
کاش می فهمیدی
رو تو یه حساب دیگه می کردم یاسمین جون
ناراحت نشو
ولی تازه می فهمم مردم راست می گفتن
تو آدم دو رویی هستی !!........................
یه روت ماهه ، یه روت گل :))
یکی از یکی قشنگ تر هستاااااااااااااا می دونستی ؟!
به روزم و چشم انتظار نگاه سبزتون ...
با آرزوی بهترین ها
در پناه حضرت دوست همیشه شاد باشی و امیدوار.
0000000000000000000000000000000000000
__________________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان

یک ناشناس سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 14:09 http://www.nightlight.blogsky.com


یاسمین عزیز.
سلام.نمی دونم شاید نظراتم بیشتر شبیه به یه نامه باشند اما به هر حال اینجوری راحت ترم.راستش تا وقتی که درد غم نچشی ..نمی تونی شادی رو حس کنی.تا تو غم غوطه ور نباشی نمی تونی دم از شادی بزنی.نمی دونم چرا همه ما آدما ارزشش رو فراموش کردیم.به هر حال یه هدیه برات دارم.شاید یکم غم انگیز باشه اما به هر حال می تونه اون دردی که گفتی را درمان کنه:

افسوس

افسوس که کاخ آرزوهایم را بر شالوده ی نگاهت بنا کردم.نگاهی که گاه در عطوفتش غرق می شدم و گاه در شراره هایش می سوختم.
افسوس که نهال امیدم را در باغچه دلت پروراندم و افسوس که خاک خون آلوده ی دلت بر آنش داشت تا شکوفه ی غم دهد و میوه ی حسرت.
افسوس که ذهن مشوش و سرگردان تو را تنها قطب نمای خویش می پنداشتم.ذهن که هر دم،دم از دمی دگر میزد.
افسوس که شانه سردت را یگانه قطب نمای خویش یافته بودم.اما تو سست تر از آنی بودی که تحمل مرا داشته باشی.
افسوس که دیگر افسوس هایم ثمری ندارد.
تمام اینها را گفتم بارها خواهم گفت تا بلکه اندکی از فوران مذاب همه غمهایی که طی این سالها به چشم دیده و به جان چشیده بودم بکاهم.اما نازنینم...همچنان دوستت دارم.
امیدوارم خوشت اومده باشه.این تنها کاری بود که میتونستم در مقابل این همه زحماتت انجام بدم.
موفق باشی.
امضا:یک ناشناس


امیر سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 http://www.sahel2007.blogsky.com

اگه قبول کنیم که میتونیم عوض بشیم اونوقت شاید زندگی جوره دیگه ای میشد برامون...

به قول سهراب
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید

...
در پناه حق

رضا مشتاق سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:11

ای کاش ... ای کاش
ای کاش می فهمید

* * *
سلام ، صبح به خیر
تا حالا دیده بودی کسی ساعت پنج صبح کامنت بنویسه ؟
.
.
چی ...؟ ... دیوانه ام ...؟
آری بگو دیوانه ام
.
.
رو کامنت شما جوابیه نوشتم
روز خوبی داشته باشین
... تا بعد

بولوت سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:13 http://likenobody.blogfa.com

سلام
----------------------------------------
؛وقتی کودک بودم به من گفتند همه را دوست بدار
حالا که از میون همه به یکی دل بستم
میگن فراموشش کن...؛
-----------------------------------------
نوشته هات قشنگ و دلنشینه
حس غریبی به آدم دست میده
همون حسی که موقع نوشتن داری
-----------------------------------------
منتظرت هستم عزیز
-----------------------------------------
موفق باشی

فرهاد سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 00:00 http://berahoot.persianblog.com/

نسیم سردی صورتت راخیس باران میکند...عجب باران شوری است...اه... گویایاسمین است که بی بهانه میبارد........
سلام....من حال وروز خوبی ندارم....شرمنده دیر امدم...موفق باشی...متن زیبایی بود...

امیر دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 23:08 http://baghevojod.blogsky.com

سلا یاسی جونم خوبی؟
روح ِ سحری،ناز ِ دمیدن داری
مثل غزلی تـازه،شنیدن داری
ای قصه روزهای ِ من بودم و تو
آنقدر ندیدمت که دیدن داری
:بوووووووووووووووووووووووووووس:
بای عزیز

ستاره دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 22:23 http://mah-setare.blogsky.com

به تقلید از تو اما از ته قلبم آرزو میکنم دلت شاد بشه
یاسمین عزیزم مرسی که جویای حالم بودی از لیدا
الان خیلی بهترم

هانی دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 21:36 http://www.hargeznabashgam.blogfa.com

سلام
حالتون خوبه
خیلی قشنگ بود اما به عوان یه دوست پیشنهاد میکنم
شاید اگه یکمی نگاهمون رو به بعضی چیزا عوض کنمی میبینمی دنیا یه جوا دیگست
قشنگ تر از اونی که تصورش کنیم و هر اتفاقی علت و حکمتی داره

همیشه شاد باشی
غمگین نبینمت
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد