در افسانه ها آمده ، روزی خدا جهان را آفرید،
فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فرا خواند
و از آنان خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی
پیشنهاد بدهند!
یکی از فرشتگان گفت:
آن را در زیر زمین مدفون کن.
فرشته ای دیگر گفت:
آن را زیر دریا ها قرار بده.
و سومی گفت:
راز زندگی را در کوه ها قرار بده.
ولی خداوند فرمود:
اگر من بخواهم به گفته های شما عمل کنم،
فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود آن را بیابند،
در حالی که من می خواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد.
در این هنگام یکی از فرشتگان گفت:
فهمیدم کجا،
ای خدای مهربان،
راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده،
زیرا هیچکس به این فکر نمی افتد که برای پیدا کردن آن باید به قلب
و درون خودش نگاه کند.
خیلی قشنگ بود :) همیشه قشنگ مینویسی من همه واژه ها مو در مورد زیبا نویسی دارم تموم میکنم :)
سلام
برای بدست آوردن بعضی چیزا فقط باید
سکــــــــــــــــــــــــــــوت کرد
تو چی فکر میکنی ؟
هنوز نفهمیدم
جدی هنوز نفهمیدم
چرا تا اسم ماه رمضون میاد همه میگن : آخ گفتی ..!!
دلم لک زده واسه زولبیا بامیه !!
آره اینجاست که من باید یه پا منبری برم و بگم :
هر موقع تونستید شیکماتونو جم کنید بعد اونقدر ادعای مسلمونی بکنید تا یه جاییتون ... استغفر ا... !!!
بی خیال این حرفا ...
راستی نکنه یه وقت ماه رمضونی توی لحظه های ناب سحر من تنهاترین رو از یاد ببری ... ما رو هم دریاب .. یا هو.
خیلی زیبا بود
موفق باشی
سلام
وب لاگ خوبی داری
خوشحال میشم اگه آیدیتون رو بدید
من الان آنلاین هستم