حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۴۳۳

 

شمع گر پروانه را سوخت از خودش خیری ندید

                                     آه عاشق سخت گیرد دامن معشوق را

 

نظرات 7 + ارسال نظر
دوست دختر سابق هویج جون شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 http://havijjoon.blogsky.com

کجایی گلم؟ پیدات نیست؟چرا از دیروز آپدیت نکردی؟نگرانت شدم..بیا که از داستان منو هویج جون فقط ۱ قسمت مونده که بنویسم...

نسرین شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 00:20 http://www.nasigoli.blogsky.com

سلام یاسی جوونم دور از جوونت پدر بزرگم فوت کرده و فعلا نمب تونم آن شم خوش باشی گلم تا بعد یا حق!

عابر جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 19:45 http://rahebiaber.blogsky.com/


ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست...

آنچه آغاز ندارد نپزیرد انجام....



ممنونم از کامنت شما
دلت دریا...

از تبار درد جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 17:56 http://www.tandis-tanhaee.blogsky.com

سلام
یاسمین
دختر امید
چی گفتم ؟ چه ربطی داشت
ولی من اگه بچم دختر بشه ...یاسمین
اگه پسر بشه امید
راستی کجایی نیستت /.

امیر جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 14:19

سلام یاسمین جان ممنون که سر زدی
ای گل تازه که بویی زوفا نیست تو را
خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را
با اسیر غم خود،رحم چرا نیست تو را
سبز باشی
و بالاخره آرزومند آرزوهای پاکت .

دوست دختر سابق هویج جون جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 http://havijjoon.blogsky.com

ولی من هیچوقت پشتش آه نمیکشم

آتنا جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:40 http://www.partenon.blogsky.com

دوست خوبم سلام:
خاک در اندیشه ی باران نبود
هیچ نشانی ز بهاران نبود
بال و پر چلچله ها خسته بود
پنجره ی باغ خدا بسته بود
شب چه شبی بود!
شکوه آفرین
چشم به راه تو زمان و زمین
شهر اگر تیره و تاریک بود
لحظه ی لبخند تو نزدیک بود
تا تو فرود امدی از اوج نور
روح زمین تازه شد از موج نور
از نفس گرم تو گل جان گرفت
باغ طراوت سرو سامان گرفت
سبز شد از لطف تو صحرا و دشت
قافله ی چلچه ها باز گشت
آمدی و زمزمه آغاز شد
روزنه ای روبه خدا باز شد
امدی و نوبت فردا رسید
فصل شکوفایی کلها رسید
عاشقانه هایم از حالا مقدمت را گرامی میدارد.


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد