حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

نظرات 3 + ارسال نظر

مرتضی شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:21 http://crazypc.blogsky.com

سلام بازم ایدیتو باز نکردی
Sok0otaM ra Be Baran Hediye kaRdam Tamame zendeGi ra Gerye Kardam Nabo0dy dar Faraghe shaNehayat be Har khaki Re30dam Tekiye Kardam

وقتی بارون میباره همه چیز زیبا می شه ... گلها .. درختان ... همه چیز .... می گم ها ... تو هم برو زیر بارون شاید یه فرجی بش

بازم باشه بابا بیخی :ی من هنوز داداشتم

گل همیشه بهار شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 http://www.yechekebahar.persianblog.com

گفته بود تو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود تا تو بیایی
منتظرم... بهاری باشی

نوپا شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 http://www.taheri.blogsky.com

با سلام و خسته نباشید
دل تنها

ندارم هیچ راهی و سرایی
ندارد عاشقی بر من هوایی
نه نوری نه چراغی در دل شب
که با نورش دهد نور همچو ماهی
نه باغی مالکش در این دیارم
شوم با حاصلش اهل بهایی
نه اشکی از فراقت همچو شبنم
بریزد روی گلهای جدایی
نه قلبی تا شود حیران و افسوس
ز نام عاشقی گم کرده راهی
نه چشمی تا ببیند از بصیرت
نگردد کور و خسته از نگاهی
نه جنگی کز وجودش خصم دولت
بیازارد دل خسته ز راهی
نه باری تا برم مقصد به تعجیل
به آهو جستجوی قطره آبی
نه پاهی پیش روم بهر ملاقات
ز سویش پیش روم چو ساربانی
نه دستی تا دهد دست تعهد
فشارد دست یاران با خدایی
نه راهی تا روم سویش شتابان
ز غفلت کج نرم گم کرده راهی
نه عشقی با دلم گردد دلارام
که با وصلش کنم نک زندگانی
نه نیشی تا زند بر پیکر من
ز راهی زخم شوم با تکه خاری
نه ساقی تا دهد یک قطره آبی
طبیبی او کند گردم شفایی
نه تختی تا نشینم همچو شاهی
نه قصه تا روم یکدم به خوابی
***

(نوپا)