بچه که بودیم پاییز رو به خاطر شنیدن خرد شدن برگها دوست داشتیم
وقتی برگهارو میدیدیم با تمام وجود روی کمرش میپریدیم
و وقتی که له میشد میخندیدیم
ولی حالا
هر برگی که زیر پای رهگذری خرد میشه
انگار ماییم که له میشیم
کاش میتوانستیم بین برگها قدم بزنیم
بدون اینکه اونا له شن
یعنی میشه.....
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشتست ، به آن می خندم
* * *
آخر هفته خوبی داشته باشی
پاییز همیشه صدای غمناک مردن بهارست
ای کاش ختم خوبی برایش برگزار کنیم
وب زیبایی داری
موفق باشی
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد مثل یک بیت ته قافیـــــه ها خواهم مــــــــرد تـــــو که رفتی همه ثانیه هـــا سایه شدنـــد سایه در سایه آن ثانیه ها خـــواهم مــــــرد شعله هــا بی تو زبـــی رنگی دریــــا گفـتند موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد گـــــم شدم در قـــدم دوری چشمان بهــــــار بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
سلام و امید وارم خوبه خوب باشی -----------
----دیگه خسته شدم دیگه حوصله هیچیو ندارم منو ببخش
---------------------------- یـــــــاسمن خانم --------------
به مید دیدار
سلام...از قدیم گفتن وقتی یه مرد غم داره یه کوه درد داره اما نمیدونم چرا در مورد غم زنها چیزی نگفتن!شاید لازم نبوده!
سلام خوبی؟ آره شاید بشه اگه دقت کنی و با چشم قلب روشنت نگا کنی.
خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست
باااای جیگرکم
سلام
نوشته زیبایی بود..متنه جالبی نوشتی اگر فکر کنیم به همین نتیجه هم می رسیم..
زیباست
وقتی صدای ناله های خرد شدنت زیر پای عابران نوای دل انگیز شد ، چه فرقی می کند برگ سبز کدام درخت بوده ای ؟
وبلاگ خوشگلی داری خیلی خوشکله حتی این جمله تو خیلی خوشم اومده منم باهات خیلی خیلی موافقم اگه وقت کردی حتما به وبلاگ من سر بزن اگه نظر هم بدی خیلی ممنون میشم فعلا ...