درد من ...
خیلی سخته بخوای اشک بریزی
اما نتونی
خیلی سخته بخوای فریاد بزنی
اما نتونی
می خوام به کودکیم برگردم
دلم تنگ شده
برای اشکهایی که بی بهانه به پهنای صورت میریختم
برای فریاد هایی که بی دلیل بود
هیچ کس دعوام نمیکرد که دارم گریه میکنم
هیچ کس نمیگفت فریاد نکش
این روزها خنده هم مالیات داره
وقتی بخندی
یا می گن دیوونه شده
یا میگن چیه خنده داره؟
ساکت هم باشی
واییییییییییییی افسرده شدی
اون روزها همه چیز بی بهانه بود
خنده هام
گریه هام
سکوتم
امروز همه چیز را به معنایی میگیرند
میخوام برگردم به روزهای بی بهانه
به روزهایی که واسه هر کاری از من دلیل نمیخواستند
خنده و گریه ارزش داشت
اون روزها چه میفهمیدم
مریضی یعنی چی؟
مریضی برام مساوی با اسباب بازی بود
امروز
دیگه هیچ چیز شادم نمیکنه
اون خنده های از ته دل تموم شدند
انگار فقط مال همون روزها بود
دیگه حتی گریه هام هم واقعی نیست
انگار اون اشک هم مال اون موقع بود
حالا دیگه میفهمم
مریض بودن یعنی بدبخنی
یعنی بیمارستان
یعنی درد
نگاه به خنده هام نکنید
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارمن از گریه گذشته به این میخندم
زیبابود
سلام
این اولین بار است که به وبلاگ شما سر می زنم. وبلاگ زیبایی دارید. متن زیبایی نوشته بودید.
موفق باشید.
واسه پست جدیدت نمیذاری نظر بدیم !
تو هم این روزا پرکاری مثل من ...
سلام
ادرس وبلاگ جدیدمنwww.gheddis.blogsky.com
ای منahriman1119
سلام
نوشته زیبایی بود...
آخرش خیلی زیبا بود..همون خنده تلخ..شاید خیلی از خنده تلخ باشد
متین ترین کلمه "عشق" جذاب ترین کلمه "آشنایی" پاکترین کلمه "وجدان" تلخترین کلمه "جدایی" زشترین کلمه "خیانت" سخت ترین کلمه "تنهایی" بد ترین کلمه "بی وفایی
آخی
امیدوارم سلامت و موفق باشی
امیدت رو به آینده نگه دار اینجوری بهتره
سلام یاسمین جون
نمی دونم چه جوری میشه از این روزگار انتقام گرفت.
هرجاشو میگیری یه جا دیگه اش در میره!
روزای بی بهونه. پر از آدمایی که واسه دوست داشتن ازت دلیل نمی خوان!
خوش باشی گلم
با خیلی جاهایش خیلی موافقم! واقعا گاهی دل آدم برای لحظه ای بی دغدغه اشک ریختن یا خندیدن تنگ می شود! کودکی تصویر دوریست که با هر قدم در این راه پر پیچ و خم بیشتر به پشت مه فرو می رود... فقط واژه ای میماند و خیالی و در آخر...خاطره ای. اگر بتوانیم نگهش داریم...
سلام...
خوبی . نگی چقدر بی معرفت شدما...
سرم شلوغه...
ببخش
سلام عزیزم
من دلم نمیخواد که این حرفا واقعیت باشن و تو ناراحت و غمگین باشی.. دلم میخواد که فقط شیوه ی نوشتنت این باشه... ایشالا که همیشه شاد باشی...
سلام یاسی خوبی ؟ ممنون که سر زدی
دل می گیرد و میمیرد و هیچ کس سراغی ز آن نمی گیرد. ادعای خدا پرستیمان دنیا را سیاه کرده ولی یاد نداریم چرا خلق شدیم. غرورمان را بیش از ایمان باور داریم. حتی بیش از عشق .
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه دوره گردی که از سازش عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد
باااای عزیزم
سلام
خسته نباشی
یاسمین کارهات خیلی قشنگه امیدوارم که موفق باشی
اگه موافقی تبادل لینک کنیم
بدرود
در روشنی آمدن روزگار وصل
من حرمت گل را به جهان هدیه کرده ام
در لحظه های زندگیم زین طلسم عشق
من خاطره آن مه خود زنده کرده ام
شبها که بی نصیب گل و غافلم ز خود
در آرزوی آمدنش گریه کرده ام
مست از می وجود گل و عاشق از امید
جان را فدای حس چنان غمزه کرده ام
پایان شام هجر شد آخر نصیب من
خود را نثار لطف همان لحظه کرده ام
اینا همش محاسبات ریاضیه
ربطی به من نداره
سلام. با نوشتاری از کیانوش سنجری با عنوان "داستان من و دیوار" به روزم.
خیلی وقت بود نیومده بودم
خیلی سخته ؛ قبول دارم
خیلی سخته ندونی جواب آخر چیه
حرف های یه دختر غمگین همینه
مگه دختر ها ناراحت هم میشن ؟
اما با وبلاگت حال کردم ؛
بغض کن ؛ اما نبار ؛ خشک شو ؛ اما نریز ؛ سربلندی کن عزیز
یا علی
سلام یاسمین عزیز.ممنون که سری به من زدید و مرا از حال خویش با خبر ساختید.این مطلبت هم مثل بقیه مطالبت زیبا و دلنشین بود.فقط تو رو خدا کمی شادتر بنویس. من نگرانت شدم.تازه دنیا محل گذره و اتفاقات بد جزیی از اون.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم