حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

حرفهــــــــــای یه دختــــــــــر غمگین

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تقدیم به همه کسانی که جوابشان بی وفائی یار بوده است. . . . . . . . . . . . . . .

۵۷۶

 

می بینی سکوتم را؟ می بینی درماندگیم را ؟ می بینی نداشتنت چه بر سر فریاد خاموشم آورده است؟

 

می بینی دیگر رویای نداشتنت هم نمی تواند تن لرزه های شبانه ام را آرام کند؟ می بینی هق هق نگاهم چه سرد بر دیواره همیشه

 

 جاودانه نبودنت مشت می زند؟ می بینی ؟

 

دیگر شانه هایم تاب تحمل خستگی هایم را ندارد. دیگر حتی حسرت باران هم نمی تواند حسرت نداشتن تو را کم کند ...

 

 دیگر آنقدر بغضم سنگین شده است که توان گریستنم نیست... می بینی دستهایم سردتر از هر زمانی عکس نداشته ات

 

 را مسح می کند؟

 

 می بینی؟هنوز هم گمان می کنم پاییز است و قرار است تو بیایی...

 

 بهار هم نتوانست برای من پاییز را به پایان برساند...

 

 

۵۷۵

 

چه بگویم؟

 

کدام یک از حرفهای دلم را؟

 

خسته ام !

 

از این سرنوشت خسته ام !

 

    آری روزگارم به سختی می گذرد.

 

    اشک مرا می شناسد،

 

   چرا که همیشه مرا در بیابان های احساساتم یاری می کند

 

                                و هر زمان که احساس دلتنگی

 

                                و غم و غصه در روحم پیچیده می شوند

 

                                                               برای نجاتم به سراغم می آید . . .

 

 

 

 

 

 

 

تولدت مبارک . . .

 

 

 

 

 

۵۷۴

 

میدانی دیشب در عمق تنهایهایم .. در سکوت پایان ناپذیر اتاقم ...

 

دلم برای خودم سوخت و خاکستر شد

 

............

 

 

 

 

۵۷۳

 

چگونه باید آغاز کنم حرفهای نگفته دل را ؟


با کدامین رنگ اینبار زندگی را آغاز کنم ؟

چگونه باید این شبهای تنهایی را در درگاه پروردگارم با قلب بپرستم ؟


پاکی کدامین شبنامه زندگیم را نمایان سازم تا ببینند من کیستم ؟

زبان گشودم ، هیچ صدایی جز فریاد نشنیدم ،


گوش فرا دادم ، هیچ صدایی جز درد بی درمان نشنیدم ،


با دیدگان نظاره کردم ، همه جا اندوه بود و تاریک ،

حال میخواهم اینبار زندگیم را


با رنگ سیاه بنویسم


با خط دل بنگارم


و با کلام عشق آغاز کنم ،


که شاید اینبار در این جاده تاریک سیاه بتوانم تنها با نور عشق تو زندگی کنم ...

 

 

۵۷۲

 

بر ظاهرم منگر که شادم ...


درونم غوغایی برپاست !


گویی کسی تیشه میزند بر وجودم !


قلبم هزاران پاره شده است ...


شاید یکی از آن پاره ها نصیبش شود !


ولی او حریص است

 
محکم تر میکوبد تا تکه ای بزرگتر را نصیب خود کند !


افسوس که با خرد شدن وجودم


سرانجام او نیز در درونم میشکند !


آنگاه که من ، چون آواری بر سر او فرو ریزم !!

 

 

۵۷۱

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ...

 

تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...

 

 تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ...

 

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست .. .

 

تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

 

 

تاسوعا و عاشورا بر همگان تسلیت باد

 

۵۷۰

 

تقدیم به چشمهایی که در راه ماندند و دلهایی که آنها را راندند

 

تقدیم به اشکهایی که غررورشان شکست و عهدهایی که کسی آنها را نبست

 

زندگی شیبی ست و عشق سیبی ست و وای بر حال آن که در عشق پایبند نظم و ترتیبی ست

 

و اما تو :

 

 قرار نبود آن وقت های تو جایشان را با این وقت های من عوض کنند.

 

قرار نبود عشق هم مانند گیلاس و بوسه و عیدی و تعطیلات تابستان اولش قشنگ باشد

 

قرار نبود کسی سختش باشد بگوید دوستت دارم

 

 قرار نبود کسی به هوای نشکستن دل دیگری بماند . قرار بود هر کس به هوای شکستن دل خودش بماند

 

قرار نبود هر چه قرار نیست باشد. قرار تنها بر بیقراری بود و بس

 

گمان نمیکنم گناه من سنگین تر از نگاه تو باشد

 

اما یقین دارم که کودک دلت کمتر از پیش بهانه لالایی های شعر گونه ام را می گیرد

 

مهم نیست.....

 

فقط یک چیز یاد همه بماند

 

اگر اتفاقی که نباید بیفتد افتاد تنها برایت می نویسم

 

خودت خواستی

 

تقصیر من نبود

 

 

زیر سایه امن ترین سایه بان هستی دلواپس دلواپسی های یکدیگر باشیم